fosse

/ˈfɑːs//fɒs/

معنی: خندق، گودال، چال
معانی دیگر: چال، خندق، گودال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a ditch, esp. one used as a fortification.

جمله های نمونه

1. The whole army begins to clamour for the fosse to be filled up.
[ترجمه گوگل]کل ارتش شروع به فریاد زدن برای پر شدن فوس می کند
[ترجمه ترگمان]تمام ارتش به دنبال the به راه افتاد تا از اینجا پر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Advantage Lighting systems, a system installed by Fosse Contracts, also offers lower height columns at 6 metres.
[ترجمه گوگل]سیستم‌های نورپردازی مزیت، سیستمی که توسط Fosse Contracts نصب شده است، همچنین ستون‌هایی با ارتفاع کمتر در ۶ متر ارائه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]مزیت سیستم های نورپردازی، سیستمی که توسط قراردادهای Fosse نصب شده است، همچنین ستون های بلندی را در ۶ متر ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They preferred to sit it out on the Fosse Way.
[ترجمه گوگل]آنها ترجیح دادند آن را در مسیر Fosse بنشینند
[ترجمه ترگمان]ترجیح میدن تو راه فاسی بشینن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's only the ragamuffins chasing Caesar down the Fosse Way.
[ترجمه گوگل]این فقط راگامافین ها هستند که سزار را در مسیر فوسه تعقیب می کنند
[ترجمه ترگمان]اون بی ragamuffins که دنبال \"سزار\" تو راه فاسی هستش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fosse said 50 patients were "severely wounded" when an Israeli airstrike hit a food market in Gaza City.
[ترجمه گوگل]فوسه گفت که 50 بیمار در اثر حمله هوایی اسرائیل به بازار مواد غذایی در شهر غزه "به شدت مجروح شدند"
[ترجمه ترگمان]Fosse گفت که در اثر حمله هوایی اسرائیل به بازار مواد غذایی در شهر غزه، ۵۰ بیمار \"به شدت مجروح\" شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fosse is widely considered to be among the most innovative and influential choreographers of the 20th Century.
[ترجمه گوگل]Fosse به طور گسترده ای به عنوان یکی از مبتکرترین و تأثیرگذارترین طراحان رقص قرن بیستم در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]Fosse به طور گسترده در بین تاثیرگذارترین و تاثیرگذارترین choreographers قرن بیستم در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cabaret, as filmed by Fosse, focused chillingly on the disparity between reality and illusion.
[ترجمه گوگل]کاباره، همانطور که توسط فوسه فیلمبرداری شد، به طرز وحشتناکی بر تفاوت بین واقعیت و توهم تمرکز داشت
[ترجمه ترگمان]Cabaret، همان طور که توسط Fosse گرفته شده بود، روی اختلاف بین واقعیت و توهم تمرکز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The whole army began to clamour for the fosse to be filled up.
[ترجمه گوگل]کل ارتش شروع به فریاد زدن برای پر شدن فوس کردند
[ترجمه ترگمان]تمام ارتش به دنبال fosse به راه افتاد که پر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fosse shot the film largely on location in Manhattan.
[ترجمه گوگل]فوسه فیلم را عمدتاً در لوکیشن منهتن فیلمبرداری کرد
[ترجمه ترگمان]Fosse این فیلم را تا حد زیادی بر روی مکان مان هاتان هدف گلوله قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fosse again illumined the gap between what we pretend and who we might really be, this time exploiting details of his own personal life.
[ترجمه گوگل]فوسه بار دیگر شکاف بین آنچه را که تظاهر می کنیم و آنچه واقعاً ممکن است باشیم روشن کرد، این بار با بهره برداری از جزئیات زندگی شخصی خود
[ترجمه ترگمان]فاس دوباره شکاف بین چیزی که ما وانمود می کنیم و واقعا هستیم، باز کرد، این بار جزئیات زندگی شخصی خودش را در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Eric Fosse, a Norwegian doctor there, said Hamas fighters were a small minority of the casualties brought in.
[ترجمه گوگل]اریک فوسه، یک پزشک نروژی در آنجا، گفت که جنگجویان حماس اقلیت کوچکی از تلفات وارد شده بودند
[ترجمه ترگمان]اریک Fosse، یک پزشک نروژی در آنجا گفت که مبارزان حماس اقلیت کوچکی از تلفات وارد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He left the street, and, entering fosse, began a circuit, scanning the walls with morbid fascination.
[ترجمه گوگل]او خیابان را ترک کرد و با ورود به فوس، مداری را شروع کرد و دیوارها را با شیفتگی بیمارگونه اسکن کرد
[ترجمه ترگمان]از خیابان بیرون رفت، و به fosse وارد شد، شروع به جستجو کرد و با شیفتگی بیمارگونه دیوارها را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fosse directed five feature films.
[ترجمه گوگل]فوسه پنج فیلم سینمایی را کارگردانی کرد
[ترجمه ترگمان]Fosse پنج فیلم انیمیشن را کارگردانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Burials were also found in the south-western and southeastern suburbs, the clearest pattern occurring in Little Spittle west of the Fosse.
[ترجمه گوگل]تدفین‌ها نیز در حومه‌های جنوب غربی و جنوب شرقی یافت شد، واضح‌ترین الگوی آن در لیتل اسپیتل در غرب فوسه رخ می‌دهد
[ترجمه ترگمان]burials همچنین در حومه جنوب غربی و جنوب شرقی نیز یافت شدند که روشن ترین الگو در غرب Spittle غرب the اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خندق (اسم)
bay, hole, dike, gallery, ditch, trench, moat, pit, entrenchment, fosse

گودال (اسم)
hole, swag, grave, trench, pit, cavern, puddle, cavity, sinkhole, fossa, fosse, fovea, vesicle, sinus, graben

چال (اسم)
hole, trench, pit, cavern, fossa, fosse, lubritorium

انگلیسی به انگلیسی

• moat; ditch dug and filled with water as a fortification

پیشنهاد کاربران

بپرس