forwardly

/ˈfɔːrwədli//ˈfɔːwədli/

با پررویی، جسورانه، گستاخانه، (نادر) در جلو، به سوی پیش، عجولانه، مشتاقانه

جمله های نمونه

1. They do not forwardly attack those errors which are in fashion at court or are countenanced by the government.
[ترجمه گوگل]آنها به اشتباهاتی که در دادگاه مرسوم است یا توسط دولت اعتراف می شود، به جلو حمله نمی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به این اشتباه ات که در دادگاه مد نظر دارند حمله نمی کنند و یا توسط دولت مورد پشتیبانی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A man of perfect practice doesn't sermonize forwardly without other's consulting him.
[ترجمه گوگل]مردی که تمرین کامل دارد، بدون مشورت دیگران موعظه نمی کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد با تمرین کامل بدون مشورت با او به forwardly نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The traitor in strait straight forwardly told me the traits of the bait.
[ترجمه گوگل]خائن در تنگنا مستقیماً صفات طعمه را به من گفت
[ترجمه ترگمان]آن خائن که در آن نزدیکی بود، ویژگی های طعمه را به من گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The traitor in straIt'straight forwardly told me the traits of the bait.
[ترجمه گوگل]خائن در تنگنا مستقیماً صفات طعمه را به من گفت
[ترجمه ترگمان]خائن در strait رک و راست، ویژگی های طعمه را به من گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Establish policies and processes forwardly in order to strengthen the existing systems and processes.
[ترجمه گوگل]به منظور تقویت سیستم ها و فرآیندهای موجود، خط مشی ها و فرآیندهایی را پیشاپیش ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]ایجاد سیاست ها و فرایندها به منظور تقویت سیستم ها و فرآیندهای موجود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had no forwardly idea or desire for enjoyment.
[ترجمه گوگل]او هیچ ایده یا تمایلی برای لذت بردن نداشت
[ترجمه ترگمان]او هیچ نمی دانست و نه میل به لذت بردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Forwardly push the usage of Lean Production mode, orientate multi-species short run production.
[ترجمه گوگل]استفاده از حالت تولید ناب را به جلو فشار دهید، تولید کوتاه مدت چند گونه را جهت دهید
[ترجمه ترگمان]forwardly استفاده از مد تولید ناب را تحت فشار قرار می دهد، orientate چند گونه تولید کوتاه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All relevant departments should develop team spirit, manage forwardly, self-harmonize and take responsibility automatically without any buckpassing and wrangle.
[ترجمه گوگل]همه بخش‌های مربوطه باید روحیه تیمی را توسعه دهند، مدیریت پیش رو داشته باشند، خود را هماهنگ کنند و به طور خودکار مسئولیت را بدون هیچ گونه بحث و جدل بپذیرند
[ترجمه ترگمان]تمام بخش های مربوطه باید روحیه تیمی را توسعه دهند، forwardly، خود - هماهنگی را مدیریت کنند و به طور خودکار بدون هیچ buckpassing و نزاع مسیولیت بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her friends all forwardly helped her after they heard her family's difficult situation.
[ترجمه گوگل]دوستانش پس از شنیدن وضعیت دشوار خانواده اش، همه به او کمک کردند
[ترجمه ترگمان]دوستانش بعد از این که وضعیت دشوار خانواده اش را شنیدند به او کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now K effective can be defined relatively straight forwardly by production of neutrons divided by losses.
[ترجمه گوگل]اکنون K موثر را می توان با تولید نوترون تقسیم بر تلفات نسبتاً مستقیم تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]حال K موثر می تواند به طور نسبتا مستقیم با تولید نوترون ها که به وسیله زیان تقسیم می شود تعریف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Forwardly designed wheelbase - with both front and rear wheels positioned forward of where you normally find them.
[ترجمه گوگل]فاصله بین دو محور رو به جلو - با هر دو چرخ جلو و عقب در جایی که معمولاً آنها را پیدا می کنید، قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]forwardly طراحی شده wheelbase - با هر دو چرخ های جلو و عقب که به جلو حرکت می کنند، جایی که به طور معمول آن ها را پیدا می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When baby's hands are separated, he can fiddle with each article willingly, and he is stimulated to study and engage many activities forwardly .
[ترجمه گوگل]وقتی دست‌های کودک از هم جدا می‌شوند، او می‌تواند با کمال میل با هر مقاله کمانچه بزند و به مطالعه و انجام بسیاری از فعالیت‌ها تحریک می‌شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که دستان کودک از هم جدا می شوند، او می تواند با میل حاضر با هر مقاله بازی کند، و برای تحصیل تحریک می شود و فعالیت های بسیاری را درگیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Biological immune system can resist the attack of extra virus forwardly, its role of organism in the safe system is very similar with the computer filed.
[ترجمه گوگل]سیستم ایمنی بیولوژیکی می تواند در برابر حمله ویروس اضافی به جلو مقاومت کند، نقش ارگانیسم آن در سیستم ایمن بسیار شبیه به کامپیوتر است
[ترجمه ترگمان]سیستم ایمنی زیستی می تواند در برابر حمله ویروس بیشتر مقاوم باشد، نقش ارگانیسم در سیستم ایمن بسیار شبیه کامپیوتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The LTM can fully stimulate the student's enthusiasm and initiative, and it enables the students to study independently and forwardly, to make, to carry out and to evaluate their plans efficiently.
[ترجمه گوگل]LTM می تواند به طور کامل شور و ابتکار دانش آموز را برانگیزد و دانش آموزان را قادر می سازد تا به طور مستقل و آینده مطالعه کنند، برنامه های خود را بسازند، اجرا کنند و به طور موثر ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]The می توانند به طور کامل شور و اشتیاق دانش آموز را تحریک کنند، و به دانش آموزان امکان می دهد تا مستقلا و forwardly مطالعه کنند تا بتوانند برنامه خود را به طور موثر ارزیابی و ارزیابی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an outgoing manner, boldly, eagerly; toward the front

پیشنهاد کاربران

بپرس