forwarder

/ˈfɔːrwərdər//ˈfɔːwərdə/

معنی: گاراژ دار، فرستنده
معانی دیگر: کارگزار ترابری، عامل حمل و نقل و انبار کردن کالا و غیره

جمله های نمونه

1. Actually, we've got a freight forwarder over there - China Consolidated.
[ترجمه گوگل]در واقع، ما یک حمل و نقل در آنجا داریم - China Consolidated
[ترجمه ترگمان]در واقع، یه فرستنده باری اونجا داریم شرکت چینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Finally, you have to pay the freight forwarder to take the bill of lading.
[ترجمه گوگل]در نهایت برای گرفتن بارنامه باید به باربری پول پرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]در آخر، باید به این فرستنده کرایه بدی تا صورتحساب بارگیری را به عهده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kevin: Actually, we've got a freight forwarder over there - China Consolidated.
[ترجمه گوگل]کوین: در واقع، ما یک حمل و نقل در آنجا داریم - China Consolidated
[ترجمه ترگمان]راستش، یه فرستنده باری اونجا داریم شرکت چینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Minimum of 3 years experience in freight forwarder.
[ترجمه گوگل]حداقل 3 سال سابقه کار در باربری
[ترجمه ترگمان]حداقل ۳ سال تجربه در بخش حمل و نقل کالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Originally, a freight forwarder was a commission agent.
[ترجمه گوگل]در اصل، یک باربری کارگزار کمیسیون بود
[ترجمه ترگمان]در اصل، یک فرستنده باربری یک مامور کمیسیون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The payment receipt of forwarder expense ( a duplicate copy ) is inquried.
[ترجمه گوگل]رسید پرداخت هزینه فورواردر (نسخه تکراری) استعلام می شود
[ترجمه ترگمان]دریافت پرداخت هزینه forwarder (کپی تکراری)inquried است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Today a freight forwarder plays an important role in international trade and transport.
[ترجمه گوگل]امروزه یک باربری نقش مهمی در تجارت و حمل و نقل بین المللی ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]امروزه a بار نقش مهمی در تجارت و حمل و نقل بین المللی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The freight forwarder can not become a broker in the existing law system.
[ترجمه گوگل]باربری نمی تواند در نظام حقوقی موجود دلال شود
[ترجمه ترگمان]forwarder بار نمی تواند به یک دلال در نظام حقوقی موجود تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Atlantic Forwarding is an international freight forwarder with its head office in Zurich, Switzerland.
[ترجمه گوگل]آتلانتیک فورواردینگ یک حمل و نقل بین المللی است که دفتر مرکزی آن در زوریخ، سوئیس است
[ترجمه ترگمان]ارسال ایمیل یک محموله بین المللی باربری با دفتر مرکزی آن در زوریخ سوییس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Minimum of 2 years experience in freight forwarder.
[ترجمه گوگل]حداقل 2 سال سابقه کار در باربری
[ترجمه ترگمان]حداقل ۲ سال تجربه در بخش حمل و نقل کالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Be responsible for evaluation about forwarder, Vessel Company and Transportation Company, contract signing.
[ترجمه گوگل]مسئولیت ارزیابی در مورد فورواردر، شرکت کشتی و شرکت حمل و نقل، امضای قرارداد
[ترجمه ترگمان]مسیول ارزیابی در مورد forwarder، شرکت کشتی های بخار و شرکت حمل و نقل، امضای قرارداد باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What differentiates an LCL Forwarder from the Post Office is that they will normally only accept 20 cartons or more.
[ترجمه گوگل]چیزی که یک LCL Forwarder را از اداره پست متمایز می کند این است که آنها معمولاً فقط 20 کارتن یا بیشتر را می پذیرند
[ترجمه ترگمان]چیزی که یک lcl را از اداره پست متمایز می کند این است که آن ها معمولا تنها ۲۰ کارتن یا بیشتر را می پذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All right, we let the freight forwarder try to arrange shipment by container vessel.
[ترجمه گوگل]بسیار خوب، ما اجازه می دهیم حمل و نقل بار سعی کند حمل و نقل را با کشتی کانتینری ترتیب دهد
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، اجازه می دهیم بار محموله را به وسیله کشتی کانتینری جا به جا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can your agent accept payment from our freight forwarder?
[ترجمه گوگل]آیا نماینده شما می تواند پرداخت را از باربری ما بپذیرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا مامور شما پول را از فرستنده freight دریافت خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گاراژ دار (اسم)
wagoner, common carrier, forwarder, garageman

فرستنده (اسم)
transmitter, forwarder, sender

تخصصی

[حسابداری] واسطه حمل و نقل

انگلیسی به انگلیسی

• sender; one who forwards; person or company responsible for passing on goods

پیشنهاد کاربران

کاربرد این واژه در حقوق تجارت بین الملل است و منظور از آن، شخصی است که بارنامه را صادر کرده و مسئولیت حمل کالا از مبدا تا مقصد را به عهده می گیرد.
بارفرابر
forwarder ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: کارگزار 2
تعریف: شخصیت حقیقی یا حقوقی که به نیابت از فرستنده ترتیب حمل کالا و تشریفات اداری مربوط به آن را بر عهده می‏گیرد
بنگاه باربری ، واسطه حمل و نقل کالا .

بپرس