🔹 معادل فارسی پیشنهادی: تفکر آینده نگر / نگرش پیشرو / ذهنیت تحول گرا
🔹 مثال ها:
The company’s forward - thinking strategy helped it survive the recession. استراتژی آینده نگر شرکت باعث شد از رکود عبور کند.
... [مشاهده متن کامل]
Forward thinking is essential in climate policy. تفکر آینده نگر در سیاست گذاری اقلیمی ضروری است.
She’s known for her forward - thinking approach to education. به خاطر نگرش پیشرو در آموزش شناخته می شود.
🔹 مترادف ها:
progressive • visionary • innovative • proactive • enlightened
🔹 مثال ها:
The company’s forward - thinking strategy helped it survive the recession. استراتژی آینده نگر شرکت باعث شد از رکود عبور کند.
... [مشاهده متن کامل]
Forward thinking is essential in climate policy. تفکر آینده نگر در سیاست گذاری اقلیمی ضروری است.
She’s known for her forward - thinking approach to education. به خاطر نگرش پیشرو در آموزش شناخته می شود.
🔹 مترادف ها:
آینده نگری
مثال:
It has cultural, political, revolutionary, forward - thinking, human, and ethical aspects.
آن جنبه های فرهنگی، سیاسی، انقلابی، آینده نگری، انسانی و اخلاقی دارد.
مثال:
آن جنبه های فرهنگی، سیاسی، انقلابی، آینده نگری، انسانی و اخلاقی دارد.
دور اندیش، آینده نگر
آینده نگر، نوگرا، پیشرو، مترقی
نوگرایانه، مآل اندیشانه
اینده نگری
خب این صفت هست و به معنی آینده نگر است
آینده نگر، آینده نگری
آینده نگر