forty winks

/ˈfɔːrtiˈwɪŋks//ˈfɔːtiwɪŋks/

(عامیانه) خواب کوتاه، چرت، چرت پس از نهار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a brief nap.
مشابه: doze, nap

جمله های نمونه

1. I felt a lot better after I had forty winks.
[ترجمه گوگل]بعد از چهل چشمک احساس خیلی بهتری داشتم
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه چهل بار پلک زدم احساس بهتری پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I managed to get forty winks after lunch.
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار توانستم چهل چشمک بزنم
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار، ساعت چهل و نیم بعد از ناهار دستم را دراز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'll feel much better when I've had forty winks.
[ترجمه گوگل]وقتی چهل چشمک بزنم حالم خیلی بهتر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]وقتی چهل بار پلک می زنم حالم بهتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He usually has forty winks going home on the train.
[ترجمه گوگل]او معمولاً چهل چشمک می زند که در قطار به خانه می رود
[ترجمه ترگمان]او معمولا چهل چشمک می زند که به خانه باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I could do with forty winks right now and Otley would never miss me.
[ترجمه گوگل]می‌توانستم همین الان چهل چشمک بزنم و اوتلی هیچ‌وقت دلم را از دست نمی‌دهد
[ترجمه ترگمان]من با چهل و پنج تا چشمک بزنم و دی گه هیچ وقت دلم برای من تنگ نمی شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I want to catch forty winks before the guests arrive.
[ترجمه گوگل]می خواهم قبل از آمدن مهمان ها چهل چشمک بزنم
[ترجمه ترگمان]می خواهم قبل از اینکه مهمان ها برسند چهل و چند بار پلک بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I could use forty winks before I have to get to work.
[ترجمه گوگل]می توانستم قبل از اینکه به سر کار بروم، چهل چشمک بزنم
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به کارم برسم، می توانم از چهل و چند ثانیه چشمک بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm just going to take forty winks before I go out later this evening.
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم چهل چشمک بزنم قبل از اینکه بعدازظهر بیرون بروم
[ترجمه ترگمان]قبل از این که امشب از خانه بیرون بروم، می خواهم چهل و چند ثانیه چشمک بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She lay down on the sofa for forty winks.
[ترجمه گوگل]چهل چشمک روی مبل دراز کشید
[ترجمه ترگمان]روی کاناپه دراز کشید و چهل بار چشمک زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I am going to grab forty winks before we go out to the party. I think it will be alate night.
[ترجمه گوگل]من می خواهم قبل از رفتن به مهمانی چهل چشمک بزنم فکر می کنم شب دیر شود
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به مهمانی برویم، چهل و پنج ثانیه چشمک می زنم فکر کنم امشب \"alate\" باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She'll just catch forty winks before getting ready for the party.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه برای مهمانی آماده شود، فقط چهل چشمک می زند
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه برای مهمانی آماده شود، چهل و پنج ثانیه چشمک می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You look bleary - eyed. What you need most is forty winks.
[ترجمه گوگل]شما به نظر خشمگین - چشم آنچه بیش از همه به آن نیاز دارید چهل چشمک است
[ترجمه ترگمان]چشم های خواب آلود به نظر می رسی چیزی که بیشتر احتیاج داری چهل و پنج تا چشمک می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• nap, light sleep

پیشنهاد کاربران

چرت کوتاه ( نه حتما بعد ناهار! )
چرتزدن بعداز ناهار

بپرس