• : تعریف: one who professes the ability to predict people's destinies or other future events, esp. one who does this for money. • مترادف: chiromancer, clairvoyant, crystal gazer, palmist, seer, sibyl, soothsayer • مشابه: astrologer, augur, haruspex, medium, oracle, prognosticator, prophet, prophetess, stargazer
جمله های نمونه
1. It came from the fortune teller.
[ترجمه گوگل]از فالگیر آمده است [ترجمه ترگمان] اون از طرف پیشگو بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I shrank back while the fortune teller tottered towards the main street.
[ترجمه گوگل]در حالی که فالگیر به سمت خیابان اصلی تکان می خورد، عقب کشیدم [ترجمه ترگمان]وقتی که پیشگو به طرف خیابان اصلی تل و تل و خوران می رفت، خود را عقب کشیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They grabbed the blind fortune teller and flung him brutally against the wall of a josh-house.
[ترجمه گوگل]آنها فالگیر نابینا را گرفتند و به طرز وحشیانه ای به دیوار خانه ای پرت کردند [ترجمه ترگمان]آن ها پیشگو را گرفتند و با خشونت او را به دیوار یک خانه جاش انداختند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Kabul, Afghanistan: A fortune teller listens to a woman as another awaits her turn. Fortune telling was banned under the Taliban regime.
[ترجمه گوگل]کابل، افغانستان: یک فالگیر به حرف زنی گوش می دهد که دیگری منتظر نوبت اوست فالگیری در رژیم طالبان ممنوع بود [ترجمه ترگمان]کابل، افغانستان: یک پیشگو به یک زن گوش می دهد و دیگری در انتظار نوبت او است تقدیر در زمان حکومت طالبان ممنوع اعلام شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The fortune teller read his fate in the crystal ball.
[ترجمه گوگل]فالگیر در گوی بلورین سرنوشت خود را خواند [ترجمه ترگمان]پیشگو در گوی بلورین سرنوشت خود را می خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You become a mind reader and a fortune teller.
[ترجمه گوگل]شما یک ذهن خوان و یک فالگیر می شوید [ترجمه ترگمان]تو یک خواننده ذهنی و یک پیشگو هستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. So I guess the fortune teller 、 s right.
[ترجمه گوگل]بنابراین حدس میزنم که فالگو درست میگوید [ترجمه ترگمان]پس فکر کنم پیشگو درست میگه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The fortune teller told Jane that there was an adventure for her just around the corner.
[ترجمه گوگل]فالگیر به جین گفت که ماجرایی در این نزدیکی برای او وجود دارد [ترجمه ترگمان]پیشگو به جین گفته بود که در گوشه و کنار او یک ماجراجویی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. One boy looked to see considerable fortune teller also.
[ترجمه گوگل]یک پسر به دنبال فالگیر قابل توجهی نیز بود [ترجمه ترگمان]یکی از پسرها به او نگاه کرد و گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I am reluctant to ascribe supernatural powers to a fortune teller.
[ترجمه گوگل]من تمایلی به نسبت دادن قدرت های ماوراء طبیعی به یک فالگیر ندارم [ترجمه ترگمان]من بی میل نیستم که قدرت های مافوق طبیعی را به عنوان یک پیشگو نسبت دهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As a keen amateur astronomer I take a dim view of being mistaken for a fortune teller!
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ستاره شناس آماتور مشتاق، دیدگاهی مبهم از اشتباه گرفتن من با یک فالگیر دارم! [ترجمه ترگمان]به عنوان یک ستاره شناس ماهر، من در اشتباه بودن به عنوان یک پیشگو به نظر می رسم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I am Chinese, 198 on February 2 please born noon fortune teller measure once!
[ترجمه گوگل]من چینی هستم، 198 در 2 فوریه لطفا متولد ظهر فالگیر یک بار اندازه گیری کنید! [ترجمه ترگمان]من چینی هستم، ۱۹۸ در روز ۲ فوریه، لطفا یک روز بعد از ظهر به دنیا آمد! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In time-honoured fashion, the wisest fortune-tellers are blind.
[ترجمه گوگل]عاقلانه ترین فالگیرها نابینا هستند [ترجمه ترگمان]در زمان مورد احترام، خردمندترین fortune نابینا هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The gypsies themselves were more colorful than the trees in autumn, but the fortune-teller was different.
[ترجمه گوگل]خود کولی ها در پاییز رنگارنگ تر از درختان بودند، اما فالگیر فرق می کرد [ترجمه ترگمان]خود کولی ها در پاییز more از درختان بودند، اما the متفاوت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I thought of all the times the fortune-teller who had come to North Crittendon had told me the same thing.
[ترجمه گوگل]به تمام مواقعی فکر کردم که فالگیر که به نورث کریتندون آمده بود همین را به من گفته بود [ترجمه ترگمان]به یاد گذشته ها افتادم که teller که به شمال آمده بود همان چیز را به من گفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. A traveling fortuneteller interprets his ravings as a prophecy that a bridge is to be built.
[ترجمه گوگل]یک فالگیر در حال سفر، هیاهوهای خود را به عنوان پیشگویی تعبیر می کند که قرار است یک پل ساخته شود [ترجمه ترگمان]یک مترجم سفری هذیان او را به عنوان یک پیشگویی تعبیر می کند که یک پل ساخته خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She wanted me to visit a fortune-teller but I thought it was all a big con trick.
[ترجمه فافا] او از من می خواست که به دیدن یک فالگیر بروم، اما من فکر کردم که همه اینها یک حقه بزرگ است
|
[ترجمه گوگل]او از من می خواست که به دیدن یک فالگیر بروم، اما من فکر کردم که همه اینها یک حقه بزرگ است [ترجمه ترگمان]اون از من می خواست که یه پیشگو رو ببینم ولی فکر می کردم همه ش یه حقه بزرگه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. I knew that as a fortune-teller and spirit medium, she was paid to console or cajole the dead.
[ترجمه گوگل]میدانستم که بهعنوان یک فالگو و رسانهی روح، به او دستمزد میدهند تا از مردهها دلجویی کند [ترجمه ترگمان]من می دانستم که به عنوان یک پیشگو و روح معنوی، او به تسلی دادن یا راضی کردن مردگان پرداخته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Mrs Bay and the fortune-teller laughed and rolled their eyes with unfastened abandon.
[ترجمه گوگل]خانم بای و فالگیر خندیدند و چشمانشان را با رها نشده چرخاندند [ترجمه ترگمان]خانم بی تز و پیشگو به خنده افتادند و چشمانشان را با abandon باز کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. So why was the fortune-teller so secretive?
[ترجمه گوگل]پس چرا فالگیر اینقدر رازدار بود؟ [ترجمه ترگمان]پس چرا پیشگو اینقدر تودار بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. The fortune-teller would hardly relay bad tidings, for who would be generous, learning of coming sorrows?
[ترجمه گوگل]فالگیر به سختی مژده های بد را می دهد، زیرا چه کسی سخاوتمند است و غم های آینده را یاد می گیرد؟ [ترجمه ترگمان]پیشگو خبر بدی نخواهد داشت، چون چه کسی بخشنده خواهد بود و از غم های خود آگاه خواهد شد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. What if the fortune-teller was destroying her hope and joy with that strange, harsh voice.
[ترجمه گوگل]چه می شد اگر فالگیر با آن صدای عجیب و خشن امید و شادی او را از بین می برد [ترجمه ترگمان]اگر پیشگو با آن صدای عجیب و خشن خودش را از دست داده بود، چه می شد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. The fortune-teller will probably agree with the problems, and then tell you how irrelevant they are.
[ترجمه گوگل]فالگیر احتمالاً با مشکلات موافق است و سپس به شما می گوید که چقدر بی ربط هستند [ترجمه ترگمان]گوینده اخبار احتمالا با مشکلات موافقت خواهد کرد و سپس به شما خواهد گفت که آن ها چقدر بی ربط هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. It's like a fortuneteller whose predictions are just vague enough to pull the wool over customers' eyes.
[ترجمه گوگل]این مانند یک فالگیر است که پیش بینی هایش آنقدر مبهم است که بتواند چشمان مشتریان را از بین ببرد [ترجمه ترگمان]مانند a است که پیش بینی ها به اندازه کافی مبهم هستند تا بتوانند پشم را بر روی چشمان مشتری قرار دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. After I became famous, I saw another fortuneteller.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه معروف شدم، فالگیر دیگری دیدم [ترجمه ترگمان]بعد از اینکه مشهور شدم، یه پیشگو دیگه دیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Often there will be a fortuneteller who will seem pretty skilled at predicting cataclysms .
[ترجمه گوگل]اغلب یک فالگیر وجود دارد که در پیش بینی بلایای طبیعی بسیار ماهر به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]اغلب یک fortuneteller وجود دارد که در پیش بینی cataclysms ماهر به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Fortuneteller what do you see, Future in a card, Share your secrets, tell them to me, Under a Violet Moon.
[ترجمه گوگل]فالگیر چه می بینی، آینده در کارت، اسرار خود را به اشتراک بگذار، به من بگو، زیر یک ماه بنفش [ترجمه ترگمان]ببینم، آینده در یک کارت، اسرار خود را به اشتراک بگذارید، به آن ها بگویید، زیر یک ماه بنفش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• soothsayer, person who predicts the future a fortune-teller is someone who tells people's fortunes, often in exchange for money. one who tells fortunes and predicts the future
پیشنهاد کاربران
طالع بین. فالگیر. رمال مثال: Do people in your country go to fortune - teller? آیا مردم کشور شما پیش فالگیر و رمال می روند؟
fortune - teller =a person who claims to have magic powers and who tells people what will happen to them in the future
✅پیش گو ?Do you like hearing other’s dreams Surprisingly, there are those whose dreams can be a 💎fortune teller💎. Therefore, I prefer listening to mysterious dreams of people surrounding me. They can predict what will happen in the future, which makes me very excited. Hearing other’s dreams really catches ( grabs ) my attention ... [مشاهده متن کامل]
In some cases it means some who tell you about your future ; ; but it also mean some one whose job is to choose the best day for wedding party
پیشگو. فالگیر.
How tells wath will happen in the future
a person who tells people what will happen to them in the future کانونی ها لایک کنن!!.
فال گیر پیش گو
Noun - countable : فال بین طالع بین پیشگو فالگیر
پیشگو
A person who tells people what will happen to them in the future
فالگیر به کسی که فال میگیرد میگویند Fortune=فال teller=کسی که چیزی میگوید
جادوگر
the fortune teller was wearing a colorful scarf on her head and large earrings فالگیر روسری رنگارنگی روی سرش و گوشواره های بزرگ پوشیده بود
فالگیر
a person who tells people about their luck in the future
پیش گو، فاعل گیر a person who tells people what will happen to them in the future