fortune cookie

/ˈfɔːrtʃən kʊki//ˈfɔːtʃuːn kʊki/

(نان شیرینی توخالی که سرنوشت شخص را روی کاغذی چاپ کرده و در درون آن گذاشته اند) فال چینی، طالع شیرینی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hollow Chinese cookie made from a folded circle of thin dough, containing a slip of paper with a proverb, prediction, or the like.

جمله های نمونه

1. Fortune cookies are fun for dessert.
[ترجمه گوگل]کوکی های فورچون برای دسر سرگرم کننده هستند
[ترجمه ترگمان] کلوچه میوه ای برای دسر حال میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In plates around the room were fortune cookies, srnall Buddhas and smouldering joss sticks.
[ترجمه گوگل]در بشقاب‌های اطراف اتاق، کلوچه‌های فال، بوداهای اسرنال و چوب‌های جوس در حال سوختن بود
[ترجمه ترگمان]در بشقاب های دور اتاق شیرینی های شانس، کلوچه Buddhas و sticks عود کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thimmmpt. . . Open a fortune cookie and learn Chinese, I think not. I'll stick with trying not to bastardize English.
[ترجمه گوگل]تیممپت یک کوکی ثروت باز کنید و چینی یاد بگیرید، فکر نمی کنم من تلاش می کنم انگلیسی را حرامزاده نکنم
[ترجمه ترگمان]یه کلوچه fortune باز کن و چینی یاد بگیر، فکر نکنم سعی می کنم به زبان انگلیسی حرف نزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sketching a fortune cookie is simple when you break it down into different shapes.
[ترجمه گوگل]طراحی یک کوکی ثروت زمانی ساده است که آن را به اشکال مختلف تقسیم کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی آن را به اشکال مختلف تقسیم می کنید، یک کلوچه فروشی ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Every Chinese fortune cookie is accompanied with a fortune.
[ترجمه گوگل]هر کوکی ثروت چینی با یک ثروت همراه است
[ترجمه ترگمان] همه بیسکوییت های چینی با یه ثروت همراه هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A diamond-encrusted, 14-karat-gold fortune cookie is available for $100 from Niemen Marcus, an upscale department store.
[ترجمه گوگل]یک کلوچه بخت با الماس 14 عیار با قیمت 100 دلار از فروشگاه بزرگ Niemen Marcus در دسترس است
[ترجمه ترگمان]یک کلوچه فروش طلای ۱۴ عیار به ارزش ۱۴ عیار به قیمت ۱۰۰ دلار از نیمن مارکوس، یک فروشگاه طبقه متوسط در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This simple application provides a fortune cookie dispenser.
[ترجمه گوگل]این برنامه ساده یک توزیع کننده کوکی ثروت را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه ساده، یک کلوچه فروشی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What does It'say in your fortune cookie?
[ترجمه گوگل]در کوکی ثروت شما چه می گوید؟
[ترجمه ترگمان]این چه چیزی تو بیسکوییت های تو میگه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What does it say in your fortune cookie?
[ترجمه گوگل]در کوکی ثروت شما چه می گوید؟
[ترجمه ترگمان]این چه چیزی تو بیسکوییت های تو میگه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My fortune cookie says " Someday you'll be making cheap garbage in sweatshops for 80 cents a day to sale at Chinese Wal-Marts. "
[ترجمه گوگل]کوکی ثروت من می‌گوید: «روزی زباله‌های ارزان‌قیمتی را در مغازه‌های عرق‌فروشی با قیمت 80 سنت در روز برای فروش در وال‌مارتس چینی درست می‌کنی»
[ترجمه ترگمان]کلوچه My می گوید: \" روزی یک روز برای فروش به وال - Marts چینی به قیمت ۸۰ سنت در sweatshops ارزان قیمت زندگی خواهید کرد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My fortune cookie said, 'Your next interview will result in a job'-and I like your company in particular.
[ترجمه گوگل]کوکی ثروت من گفت: "مصاحبه بعدی شما منجر به یک شغل می شود" - و من به خصوص شرکت شما را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]کلوچه fortune گفت: مصاحبه بعدی شما منجر به یک شغل خواهد شد - و من به طور خاص از شرکت شما خوشم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bakeries sell fortune cookie cupcakes.
[ترجمه گوگل]نانوایی ها کاپ کیک کوکی ثروت می فروشند
[ترجمه ترگمان] bakeries شیرینی کیک فنجونی رو میفروشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Have that cooking while you prepare and organize the components for the speedy stir-fry. Fortune cookies are fun for dessert.
[ترجمه گوگل]این پخت و پز را در حین آماده کردن و سازماندهی اجزاء برای سرخ کردن سریع انجام دهید کوکی های فورچون برای دسر سرگرم کننده هستند
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که خود را آماده می کنید و اجزا را برای انجام سریع آتش درست می کنید، این غذاها را تهیه کنید شیرینی های شانس برای دسر لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The jovial anchorman on the local news reaches into the pocket of his blazer and extracts a fortune cookie.
[ترجمه گوگل]مجری شوخ طبع اخبار محلی دستش را در جیب کت خود می برد و یک کلوچه ثروت بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]مصاحبه با نشاط از اخبار محلی به جیب کت او می رسد و یک کلوچه fortune را استخراج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. "To me, " Mr. Allen said, "there's no real difference between a fortune teller or a fortune cookie and any of the organized religions.
[ترجمه گوگل]آقای آلن گفت: «از نظر من، هیچ تفاوت واقعی بین یک فالگیر یا یک کلوچه فال و هیچ یک از ادیان سازمان یافته وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]آقای الن گفت: \" برای من تفاوت واقعی بین یک پیشگو یا یک کلوچه و یا هر یک از ادیان سازمان یافته وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

کلوچه اقبال/کلوچه طالع.
کلوچه طالع یا "طالع بینی" یکی از انواع کلوچه های سنتی و معمولاً دست ساز است که در برخی فرهنگ ها، به ویژه در فرهنگ چینی، برای پیش بینی یا فال بینی استفاده می شود. این نوع کلوچه ها در اصل به صورت یک کلوچه ساده و کوچک تهیه می شوند و درون آن ها یک تکه کاغذ قرار دارد که بر روی آن جمله ای از یک پیش بینی، نصیحت یا جمله ای حکیمانه نوشته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

fortune cookie =a thin hollow cookie, served in Chinese restaurants, containing a short message that predicts what will happen to you in the future
fortune cookie

بپرس