fortress

/ˈfɔːrtrəs//ˈfɔːtrɪs/

معنی: دژ، سنگر، قلعه نظامی، استحکامات نظامی، سنگرسنگی
معانی دیگر: کلات، قلعه، (مجازی) جای امن و امان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large, fortified building or area, often encompassing a town or settlement.
مشابه: citadel

- The Romans built a stone fortress on this hill.
[ترجمه بیتا] رومی ها یک دژ سنگی بر روی این تپه ساختند.
|
[ترجمه محمدحسام] رومی ها دژ سنگی را روی این تپه بنا کردند
|
[ترجمه گوگل] رومی ها بر روی این تپه قلعه ای سنگی ساختند
[ترجمه ترگمان] رومی ها دژ سنگی را روی این تپه ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the fortress had mocked invaders for centuries
قرن ها این دژ جلو مهاجمین را گرفته بود.

2. the fortress was surrounded by a deep moat
دژ توسط خندق ژرفی احاطه شده بود.

3. a strong fortress
دژ مستحکم

4. an embattled fortress wall
دیواره ی دندانه دار دژ

5. an impregnable fortress
دژ تسخیر ناپذیر

6. the thick walls of karshahi fortress
دیوارهای ستبر قعله ی کرشاهی

7. the tower that crowned the fortress
برجی که برفراز دژ قرار داشت

8. they refused to yield the fortress to the enemy
آنان از تسلیم کردن دژ به دشمن سرباز زدند.

9. he wanted to make his country a fortress of peace and stability
او می خواست کشور خود را تبدیل به قلعه ی صلح و ثبات بکند.

10. the lord is my rock and my fortress
(انجیل) خداوند پشت و پناه و دژ من است.

11. The fortress is an imposing building.
[ترجمه گوگل]این قلعه بنایی باشکوه است
[ترجمه ترگمان]ساختمان یک ساختمان با ابهت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This fortress could withstand a siege for years if necessary.
[ترجمه گوگل]این قلعه در صورت لزوم می توانست سالها در محاصره مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]این دژ اگر لازم باشد، می تواند سال ها در برابر محاصره مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The easiest way to capture a fortress is from within.
[ترجمه گوگل]ساده ترین راه برای تسخیر قلعه از داخل است
[ترجمه ترگمان]راحت ترین راه برای تسخیر یک دژ از درون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's easier to capture the fortress from within.
[ترجمه گوگل]گرفتن قلعه از داخل آسانتر است
[ترجمه ترگمان]تسخیر دژ از داخل آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The fortress fell after a nine-day siege.
[ترجمه گوگل]این قلعه پس از یک محاصره نه روزه سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]این دژ پس از یک محاصره نه روزه سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The low sun lit the fortress walls with yellow light.
[ترجمه گوگل]آفتاب کم، دیوارهای قلعه را با نور زرد روشن می کرد
[ترجمه ترگمان]آفتاب کوتاه، دیواره ای دژ را با نور زرد روشن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دژ (اسم)
acropolis, fortress, fort, castle, stronghold, citadel, chateau, alcazar, presidio

سنگر (اسم)
fortress, fort, stronghold, citadel, earthwork, trench, entrenchment, foxhole, rifle pit, slit trench

قلعه نظامی (اسم)
fortress, stronghold, citadel

استحکامات نظامی (اسم)
fortress

سنگر سنگی (اسم)
fortress

تخصصی

[زمین شناسی] سنگر مستحکم ،قلعه، استحکامات نظ امی، سنگر برج استحکامات دائمى که عمداً براى تامین ساکنین غیر نظامى طراحى شده است

انگلیسی به انگلیسی

• place which is fortified, secure place, stronghold
a fortress is a castle or other large strong building which is difficult for enemies to enter.

پیشنهاد کاربران

حصار، قلعه
a large, strong building or group of buildings that can be defended from attack
یک ساختمان بزرگ و مستحکم یا گروهی از ساختمان ها که می توان از آنها در برابر حمله دفاع کرد
قلعه، دژ
Synonym;
fort
fortressfortress
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/fortress
Fort : قلعه - دژ ( کوچک )
Fortress : قلعه - دژ ( بزرگ )
Forte : ویژگی یا چیزی که شخص در آن مهارت دارد، نقطه ی قوت، چیرگی، هنرمندی، تخصص
قلعه

بپرس