fortified

/ˈfɔːrtəˌfaɪ//ˈfɔːtɪfaɪ/

معنی: مستحکم
معانی دیگر: بارودار، برج وبارودار، پناه دار، سنگردار، محفوظ، محروس

جمله های نمونه

1. fortified milk
شیر غنی شده

2. fortified wine
شراب قوی (شده)

3. we fortified the cracked walls of the building with buttresses
دیوارهای ترک خورده ی ساختمان را با پشتبند تقویت کردیم.

4. the boundary between the two countries was heavily fortified
مرز بین دو کشور به شدت (از نظر نظامی) مستحکم شده بود.

5. They fortified the area against attack.
[ترجمه گوگل]آنها منطقه را در برابر حمله مستحکم کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها منطقه را علیه حمله تقویت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fortified against the cold by a heavy coat, he went out into the snow.
[ترجمه گوگل]او که در برابر سرما با یک کت سنگین تقویت شده بود، به داخل برف رفت
[ترجمه ترگمان]در حالی که پالتو سنگینی بر تن داشت، از پنجره بیرون رفت و در برف فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They hurriedly fortified the village with barricades of carts, tree trunks and whatever came to hand.
[ترجمه گوگل]آنها با عجله روستا را با سنگرهایی از گاری ها، تنه درختان و هر چیزی که به دستشان می رسید مستحکم کردند
[ترجمه ترگمان]شتابان دهکده را با سنگرها، تنه های درختان و هر چیز که در دست داشتند، مستحکم ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They feinted and concentrated forces against the most fortified line of the enemy side.
[ترجمه گوگل]آنها در مقابل مستحکم ترین خط طرف دشمن نیروها را تجسم و متمرکز کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نیروهای متمرکز و متمرکز را بر ضد the جبهه دشمن متمرکز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He fortified himself with a drink and a sandwich before driving on.
[ترجمه گوگل]او قبل از رانندگی خود را با یک نوشیدنی و یک ساندویچ تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]پیش از آنکه به راه خود ادامه دهد، خود را با یک نوشیدنی و یک ساندویچ اکتفا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The town was heavily fortified.
[ترجمه گوگل]شهر به شدت مستحکم بود
[ترجمه ترگمان]شهر مستحکم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This food has been fortified with minerals.
[ترجمه Nazanin] این غذا با مواد معدنی غنی شده است
|
[ترجمه گوگل]این غذا با مواد معدنی غنی شده است
[ترجمه ترگمان]این غذا با مواد معدنی تقویت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We fortified ourselves with a breakfast of bacon and eggs.
[ترجمه گوگل]خودمان را با یک صبحانه بیکن و تخم مرغ غنی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما خود را با صبحانه ای مرکب از تخم مرغ و تخم مرغ تقویت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her position was fortified by election successes and economic recovery.
[ترجمه گوگل]موقعیت او با موفقیت های انتخاباتی و بهبود اقتصادی تقویت شد
[ترجمه ترگمان]موقعیت وی با موفقیت انتخاباتی و بهبود اقتصادی تقویت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Port and madeira are fortified wines.
[ترجمه گوگل]بندر و مادیرا شراب های غنی شده هستند
[ترجمه ترگمان]پورت وز و پورت وز از شراب های fortified استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He fortified himself with a sandwich.
[ترجمه گوگل]خودش را با یک ساندویچ تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]او خودش را با یک ساندویچ تقویت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مستحکم (صفت)
firm, solid, strong, tenacious, well-found, fortified, well-appointed

انگلیسی به انگلیسی

• defended, protected; strengthened; reinforced; (about food) enriched

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fortify
✅️ اسم ( noun ) : fortification
✅️ صفت ( adjective ) : fortified
✅️ قید ( adverb ) : _
تقویت، پررنگ
غنی شده
دارای استحکامات

بپرس