fortification

/ˌfɔːrtəfəˈkeɪʃn̩//ˌfɔːtɪfɪˈkeɪʃn̩/

معنی: تقویت، استحکام، بارو، سنگر بندی
معانی دیگر: مستحکم سازی، استوار سازی، نیرومند سازی، استحکام استحکامات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fortified place or defensive structure, such as a castle or fort.
مشابه: bastion, citadel, rampart

(2) تعریف: the act of fortifying; strengthening.

(3) تعریف: something that fortifies or strengthens.
مشابه: bulwark

جمله های نمونه

1. The fortification of staple foods with folic acid to prevent neural tube defects may be unwisely delayed on this account.
[ترجمه گوگل]غنی سازی غذاهای اصلی با اسید فولیک برای جلوگیری از نقص لوله عصبی ممکن است به طور غیرعاقلانه ای به تعویق بیفتد
[ترجمه ترگمان]تقویت مواد غذایی اصلی با اسید فولیک که برای جلوگیری از نقص لوله عصبی استفاده می شود ممکن است در این حساب به تعویق بیافتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fortification of Nordy Bank is on a flat promontory jutting westward from the hill.
[ترجمه گوگل]استحکامات Nordy Bank روی دماغه ای مسطح است که به سمت غرب از تپه بیرون زده است
[ترجمه ترگمان]استحکامات بانک Nordy در دماغه کشتی است که از بالای تپه به طرف غرب پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They are my defense, my fortification.
[ترجمه گوگل]آنها دفاع و استحکام من هستند
[ترجمه ترگمان]استحکامات من، استحکامات من هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then the seismic fortification criteria for the Maglev Guideway Structures is proposed.
[ترجمه گوگل]سپس معیارهای استحکامات لرزه ای برای سازه های راهنما Maglev پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]سپس معیارهای غنی سازی لرزه ای برای ساختارهای guideway Maglev پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fortification was built in stone.
[ترجمه گوگل]استحکامات از سنگ ساخته شده بود
[ترجمه ترگمان]استحکامات در سنگ ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The researchers concluded that the fortification did not produce the increase.
[ترجمه گوگل]محققان به این نتیجه رسیدند که استحکامات افزایشی را ایجاد نکرده است
[ترجمه ترگمان]محققین به این نتیجه رسیدند که غنی سازی این افزایش را ایجاد نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Iron fortification of foods is an effective approach to treat and prevent iron deficiency.
[ترجمه گوگل]غنی سازی آهن در غذاها روشی موثر برای درمان و پیشگیری از کمبود آهن است
[ترجمه ترگمان]تقویت آهنین مواد غذایی یک روش موثر برای درمان و جلوگیری از کمبود آهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Men naturally receive their fortification from its wisdom.
[ترجمه گوگل]انسان ها به طور طبیعی استحکام خود را از خرد آن دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]مردان به طور طبیعی fortification خود را از خردمندی خود دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The seizure of the Rhineland and its subsequent fortification were the greatest gamble of all.
[ترجمه گوگل]تصرف راینلند و استحکامات بعدی آن بزرگترین قمار همه بود
[ترجمه ترگمان]تصرف راینلاند و fortification بعدی آن بزرگ ترین قمار همه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Parts of the fortification date from the 4 th century BC.
[ترجمه گوگل]قدمت بخش‌هایی از استحکامات به قرن چهارم قبل از میلاد می‌رسد
[ترجمه ترگمان]بخش هایی از تقویت استحکامات از قرن ۴ پیش از میلاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In some countries,[sentence dictionary] iron fortification of foods is carried out to reduce iron deficiency.
[ترجمه گوگل]در برخی کشورها، غنی سازی آهن غذاها برای کاهش کمبود آهن انجام می شود
[ترجمه ترگمان]در برخی کشورها، غنی سازی آهن [ واژه نامه ] مواد غذایی برای کاهش فقر آهن انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The castle began as a Visigoth fortification in the sixth century and was taken over in turns by the Romans and the Moors.
[ترجمه گوگل]این قلعه به عنوان یک استحکامات ویزیگوت ها در قرن ششم آغاز شد و به نوبت توسط رومیان و مورها تصرف شد
[ترجمه ترگمان]این قلعه به عنوان استحکامات Visigoth در قرن ششم آغاز شد و توسط رومیان و مورها به نوبت تصرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Decision - making analysis of earthquake - resistant fortification standards of high dams is also discussed.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تصمیم گیری در مورد استانداردهای استحکامات مقاوم سدهای مرتفع در برابر زلزله نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تحلیل تصمیم گیری در مورد استانداردهای تقویتی مقاوم در برابر زلزله همچنین مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is a plan for the fortification of the city.
[ترجمه گوگل]این طرحی برای استحکام بخشی شهر است
[ترجمه ترگمان]این طرحی برای تقویت شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His works include poem selection Loneliness Without Fortification and Period Of Water.
[ترجمه گوگل]از آثار او می توان به انتخاب شعر تنهایی بدون استحکامات و دوره آب اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]آثار او شامل انتخاب شعر تنهایی بدون Fortification و دوره آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقویت (اسم)
abetment, reinforcement, amplification, support, consolidation, augmentation, alimentation, nutrition, fuel, revival, fortification, furtherance, invigoration

استحکام (اسم)
resistance, strength, substance, backbone, rigidity, stability, fortification, solidity, stableness, consistency, solidification, consistence, formidability, grit, granite, staying power

بارو (اسم)
bulwark, fortification, battlement, rampart

سنگر بندی (اسم)
bulwark, fortification, entrenchment

تخصصی

[زمین شناسی] قلعه، دژ نظامى، سنگر استحکام استحکامات، سنگر بندى، قلعه سنگر بندى کردن ،سنگر مهمات وتجهیزات ،سیستم هاى خندق وجان پناه خط مستحکمى که براى حصار یک پادگان نظامى به کار برده مى شود و مقاوم ترین آنها در زیر زمین قرار دارند.

انگلیسی به انگلیسی

• strengthening, fortifying; corroboration; something which fortifies or defends
fortifications are buildings, walls, or ditches that are built to protect a place against attack; a formal word.
the fortification of a place is the act of fortifying it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

استحکامات ( به شکل fortifications هم نوشته می شود )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fortify
✅️ اسم ( noun ) : fortification
✅️ صفت ( adjective ) : fortified
✅️ قید ( adverb ) : _
محکم کاری
هنر یا علم ساخت آثار نظامی دفاعی
قلعه
عمران:
مستحکم سازی
علم تغذیه:غنی سازی مواد غذایی

( باستان شناسی ) برج و بارو

بپرس