forthrightness

جمله های نمونه

1. Her boss was pleased with her new forthrightness, and things improved.
[ترجمه گوگل]رئیس او از صراحت جدید او راضی بود و اوضاع بهتر شد
[ترجمه ترگمان]رئیسش از forthrightness جدیدش راضی بود و همه چیز بهتر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He chuckled at her forthrightness.
[ترجمه گوگل]به صراحت او نیشخندی زد
[ترجمه ترگمان]با دهان بسته خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That reverse journey begins with the steadiness and forthrightness we apply in our meditation. Here we become familiar with bravery free of deception—no hidden corners in our mind or our life.
[ترجمه گوگل]آن سفر معکوس با ثبات و صراحتی که در مدیتیشن خود اعمال می کنیم آغاز می شود در اینجا ما با شجاعت عاری از فریب آشنا می شویم - هیچ گوشه پنهانی در ذهن یا زندگی ما وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]این سفر معکوس با ثبات و forthrightness شروع می شود که ما در تفکر خود به کار می بریم در اینجا ما با شجاعت عاری از فریبکاری آشنا می شویم - هیچ گوشه مخفی در ذهن و یا زندگی ما وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. MM:I must say that I appreciate the forthrightness of your apology.
[ترجمه گوگل]MM: باید بگویم که از صریح عذرخواهی شما قدردانی می کنم
[ترجمه ترگمان]باید بگم که از forthrightness معذرت می خوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His forthrightness won everyone's approval.
[ترجمه گوگل]صراحت او رضایت همه را جلب کرد
[ترجمه ترگمان]forthrightness او همه موافقت خود را جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Regretfully I see in him a nature inclined to harshness and rigour, with little tenderness and forthrightness.
[ترجمه گوگل]متأسفانه در او طبیعتی می‌بینم که به سختگیری و سخت‌گیری، با لطافت و صراحت اندک، گرایش دارد
[ترجمه ترگمان]من در او طبیعت را می بینم که نسبت به خشونت و سختی آن را به خشونت و خشونت نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thanks to deft chairmanship and bluntness, he drew from it a respectable report that won praise for its forthrightness.
[ترجمه گوگل]به لطف ریاست ماهرانه و رک بودن، او از آن گزارش قابل احترامی تهیه کرد که به دلیل صریح بودنش مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با تشکر از گستاخی و گستاخی که دور از ادب بود، گزارشی از آن بیرون آورد که برای forthrightness تعریف و تمجید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is now far greater because of the sincerity, the courtesy and the forthrightness with which they have argued in our discussions.
[ترجمه گوگل]اکنون به دلیل صداقت، ادب و صراحتی که آنها در بحث های ما با آن بحث کرده اند، بسیار بیشتر است
[ترجمه ترگمان]اکنون به خاطر صمیمیت، تواضع و the که در مباحثات خود استدلال کرده اند، بسیار بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I know they call it a lot of fancy names these days, like integrity and forthrightness.
[ترجمه گوگل]من می دانم که آنها این روزها آن را با نام های فانتزی زیادی صدا می زنند، مانند صداقت و صراحت
[ترجمه ترگمان]من می دانم که این روزها اسم های قشنگی دارند، مثل انسجام شخصیت و forthrightness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I believe honesty is one of the greatest gifts there is. I know they call it a lot offancy names these days, like integrity and forthrightness.
[ترجمه گوگل]من معتقدم صداقت یکی از بزرگترین موهبت هایی است که وجود دارد می‌دانم که این روزها آن را با نام‌های ناپسند می‌خوانند، مانند صداقت و صراحت
[ترجمه ترگمان]به عقیده من شرافت یکی از بزرگ ترین موهبت است من می دانم که این روزها اسم آن را خیلی مهم می دانند، مثل صداقت و صداقت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• directness, straightforwardness; openness, frankness

پیشنهاد کاربران

بپرس