forsook


زمان گذشته ی فعل: رجوع شود به: forsake، واگذاشت، ول کرد، ترک گفت، ترک کرد

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense of

جمله های نمونه

1. She forsook the glamour of the city and went to live in the wilds of Scotland.
[ترجمه گوگل]او زرق و برق شهر را رها کرد و برای زندگی در وحشی اسکاتلند رفت
[ترجمه ترگمان]او زرق و برق شهر را رها کرد و برای زندگی در حیات وحش اسکاتلند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He faithlessly forsook his friends in their hour of need.
[ترجمه گوگل]او با بی ایمانی دوستانش را در ساعت نیاز ترک کرد
[ترجمه ترگمان]او دوستان خود را در ساعتی که به آن نیاز داشتند رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She forsook her worldly possessions to devote herself to the church.
[ترجمه گوگل]او دارایی های دنیوی خود را رها کرد تا خود را وقف کلیسا کند
[ترجمه ترگمان]از ثروتش دست کشید تا خودش را وقف کلیسا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They long ago forsook their nomadic life.
[ترجمه گوگل]آنها مدتها پیش زندگی عشایری خود را ترک کردند
[ترجمه ترگمان]مدت ها پیش از زندگی nomadic دست کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So they forsook the Lord and served Baal and the Ashtaroth.
[ترجمه گوگل]پس خداوند را ترک کردند و بعل و اشتروت را خدمت کردند
[ترجمه ترگمان]از این رو فرمان روا را رها کردند و به Baal و the خدمت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Turnus's fortitude forsook him and he begged for mercy.
[ترجمه گوگل]سرسختی تورنوس او را ترک کرد و او برای رحمتش التماس کرد
[ترجمه ترگمان]شکیبایی Turnus او را رها ساخت و از او طلب بخشش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For a moment her presence of mind forsook her.
[ترجمه گوگل]حضور ذهنش برای لحظه ای او را رها کرد
[ترجمه ترگمان]یک لحظه حضور ذهن او را رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She forsook her notebook for new technology.
[ترجمه گوگل]او نوت بوک خود را به خاطر فناوری جدید رها کرد
[ترجمه ترگمان]دفتر خاطراتش را برای فن آوری جدید رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An Athenian never forsook distress.
[ترجمه گوگل]یک آتنی هرگز ناراحتی را رها نکرد
[ترجمه ترگمان]یک Athenian هرگز distress را از دست نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A mouthful of chocolate passed for breakfast before we forsook big boots for sticky rubber.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه چکمه‌های بزرگ را به خاطر لاستیک چسبناک رها کنیم، یک لقمه شکلات برای صبحانه می‌نوشیدیم
[ترجمه ترگمان]قبل از این که یک جرعه شکلات برای صبحانه بخوریم، قبل از این که پوتین بزرگ را برای لاستیک sticky از دست بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After the war Marius Steen continued to put on shows and gradually he forsook revue for musicals and light comedies.
[ترجمه گوگل]پس از جنگ، ماریوس استین به اجرای نمایش‌ها ادامه داد و به تدریج نمایش‌های موزیکال و کمدی‌های سبک را رها کرد
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ، ماریوس آستین ادامه داد و به تدریج نمایش موزیکال و کمدی سبک را رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yea, the hind also calved in the field, and forsook it, because there was no grass.
[ترجمه گوگل]آری، هندی نیز در مزرعه زایش کرد و آن را ترک کرد، زیرا علف نبود
[ترجمه ترگمان]بله، پشت سر هم گوساله زاییده بود و دست از آن بیرون کشید، چون علفی در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس