fornix


(کالبدشناسی) قوس، کمانه، طاق، چین، نوار سفید زیر نیمکره های مغز، فضای مجوف

جمله های نمونه

1. the fornix of the vagina
کمانه ی مهبل

2. Objective:To confirm the clinicopathologic changes of the fornix in vernal conjunctivitis.
[ترجمه گوگل]هدف: تأیید تغییرات بالینی پاتولوژیک فورنیکس در ورم ملتحمه بهاری
[ترجمه ترگمان]هدف: تایید تغییرات clinicopathologic the در conjunctivitis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion Fimbria fornix transection lesion can results in rats learning and memory disorder.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری ضایعه فیمبریا فورنیکس می‌تواند منجر به اختلال یادگیری و حافظه موش‌ها شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Fimbria transection fornix می تواند منجر به یادگیری موش و اختلال حافظه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A pool of fluid in the posterior vaginal fornix supports the diagnosis of PROM.
[ترجمه گوگل]مخزن مایع در فورنیکس خلفی واژن از تشخیص PROM پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]یک حوضچه سیال در بخش عقبی واژینال از تشخیص prom پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Partial success was achieved in 3 patients, with regional scar hyperplasia, slightly narrow fornix, and depth of fornix over 2/3 of normal one.
[ترجمه گوگل]موفقیت نسبی در 3 بیمار، با هیپرپلازی اسکار منطقه ای، فورنکس کمی باریک، و عمق فورنیکس بیش از 2/3 از یک طبیعی به دست آمد
[ترجمه ترگمان]موفقیت نسبی در ۳ بیمار، با hyperplasia جای زخم منطقه ای، fornix کمی باریک و عمق of بیش از ۲ \/ ۳ حالت عادی به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusions: The hippocampus provides a negative feedback to the HPA axis through fornix, the glucocorticoid has a negative feedback effect on CRH.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: هیپوکامپ از طریق فورنیکس فیدبک منفی به محور HPA می دهد، گلوکوکورتیکوئید اثر بازخورد منفی بر CRH دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: هیپوکامپ یک بازخورد منفی را نسبت به محور hpa از طریق fornix فراهم می آورد، the دارای یک اثر منفی بازخورد منفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To investigate the proliferation and neuronal differentiation of the endogenous neural stem cells(NSCs) in the bilateral hippocampus of adult rat with unilateral fimbria fornix transection.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تکثیر و تمایز عصبی سلول‌های بنیادی عصبی درون‌زا (NSCs) در هیپوکامپ دوطرفه موش‌های صحرایی بالغ با قطع یک‌طرفه فیمبریا فورنیکس
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تکثیر و تمایز بین سلول های بنیادی عصبی درونی (nscs)در هیپوکامپ دو جانبه موش بالغ با یک تک جانبه fornix fornix یکطرفه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To evaluate the effect of hidden ligature method to deepen fornix in portion conjunctival sac reconstruction.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاثیر روش لیگاتور مخفی در عمق بخشیدن به فورنیکس در بازسازی کیسه ملتحمه
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر روش ligature پنهان برای عمیق تر کردن fornix در بخش بازسازی کیسه صفرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To evaluate the effect of ligature method to deepen fornix in portion conjunctival sac reconstruction.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاثیر روش لیگاتور در عمق بخشیدن به فورنیکس در بازسازی کیسه ملتحمه
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر روش ligature برای عمیق تر کردن fornix در بخش بازسازی کیسه صفرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective: To observe the clinical effect of posterior vaginal fornix puncture in pelvic cyst with B-ultra intervention.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بالینی سوراخ کردن فورنیکس خلفی واژن در کیست لگن با مداخله B-ultra
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده اثر بالینی puncture fornix واژینال و cyst با مداخله B - اولترا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods: 102 cases of gestational candida vaginosis, who were in early or late pregnancy, were respectively treated with single dose of canesten in posterior fornix vaginae.
[ترجمه گوگل]روش کار: 102 مورد واژینوز کاندیدا حاملگی که در اوایل یا اواخر بارداری بودند به ترتیب با تک دوز کانستن در فورنیکس خلفی واژن درمان شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۰۲ مورد از حاملگی candida vaginosis، که در اوایل یا اواخر دوران بارداری بودند، به ترتیب با دز of در fornix خلفی vaginae تیمار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion It is clinically effective and reliable that vagina indooxygen sterilization plus aril in placed in posterior fornix is applied to bacterial vaginosis.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری از نظر بالینی مؤثر و قابل اعتماد است که استریلیزاسیون ایندواکسیژن واژن به اضافه آریل در فونیکس خلفی برای واژینوز باکتریایی اعمال شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این کار از لحاظ بالینی موثر و قابل اطمینان است که استریلیزاسیون indooxygen vagina به علاوه aril ها در placed عقبی در fornix خلفی به vaginosis باکتریایی اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods In 38 cases with pelvic abscess, 36 cases were perform with the operation of abdomen sectioning, 2 cases were perform with posterior fornix incision and drainage.
[ترجمه گوگل]روش کار در 38 مورد با آبسه لگن، 36 مورد با عمل برش شکم، 2 مورد با برش و درناژ فورنکس خلفی انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش ها در ۳۸ مورد با آبسه در لگن، ۳۶ مورد با عملیات of شکم انجام شدند، که ۲ مورد با برش fornix اولیه و زه کشی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion It is the sensitive, convenient and effective method to diagnoses corpus luteum rupture with the TVCDI checking combined with blood HCG examination and puncture of posterior vaginal fornix.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این روش حساس، راحت و موثر برای تشخیص پارگی جسم زرد با بررسی TVCDI همراه با معاینه HCG خون و سوراخ کردن فورنیکس خلفی واژن است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این یک روش حساس، مناسب و موثر برای تشخیص اختلال پیکره زبانی با چک TVCDI ترکیبی با بررسی HCG خون و puncture of واژینال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• arch-like formation (anatomy)

پیشنهاد کاربران

طاق ( فورنیکس ) . نوار سفید زیر نیمکره های مغز، فضای مجوف، روانشناسی: طاق
طاق ( اسم ) : قوس
فضای بن بست مانند و قوسی بین انتهای واژن و گردن رحم

بپرس