fornicated


معنی: بشکل طاق، قوسی شکل، طاقی شکل، بجلو خم شده، زناء کرده

مترادف ها

بشکل طاق (صفت)
fornicated

قوسی شکل (صفت)
fornicated

طاقی شکل (صفت)
vaulted, fornicated

بجلو خم شده (صفت)
fornicated

زناء کرده (صفت)
fornicated

پیشنهاد کاربران

بپرس