• : تعریف: the process or result of clear, methodical development or articulation.
- The formulation of an acceptable policy on immigration could take years.
[ترجمه گوگل] تدوین یک سیاست قابل قبول در مورد مهاجرت ممکن است سال ها طول بکشد [ترجمه ترگمان] تدوین یک سیاست قابل قبول برای مهاجرت می تواند سال ها طول بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. There have been problems with the formulation of the vaccine.
[ترجمه علی تیامت] مشکلاتی در ترکیب بندی این واکسن وجود داشته است
|
[ترجمه گوگل]در فرمولاسیون واکسن مشکلاتی وجود داشته است [ترجمه ترگمان]مشکلاتی در تدوین این واکسن وجود داشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This is a far weaker formulation than is in the draft resolution which is being proposed.
[ترجمه گوگل]این فرمول بسیار ضعیف تر از پیش نویس قطعنامه ای است که پیشنهاد می شود [ترجمه ترگمان]این یک فرمول بسیار ضعیف تر از آن چیزی است که در پیش نویس آمده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You can buy a formulation containing royal jelly, pollen and vitamin C.
[ترجمه گوگل]می توانید فرمولاسیون حاوی ژل رویال، گرده گل و ویتامین C را خریداری کنید [ترجمه ترگمان]شما می توانید یک فرمول حاوی ژله، گرده و ویتامین C بخرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Johnson Matthey's Cerene glaze formulation has enabled Inax to commercialise a new series of high gloss, super white tile glazes.
[ترجمه گوگل]فرمول لعاب سرن جانسون متی ایناکس را قادر به تجاری سازی سری جدیدی از لعاب های کاشی با براقیت بالا و فوق العاده سفید کرده است [ترجمه ترگمان]این تدوین Cerene glaze جانسون به Inax این امکان را فراهم ساخته است که مجموعه جدیدی از gloss مرغوب و سفید و سفید را در معرض آن قرار دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The query formulation is central to a successful outcome.
[ترجمه گوگل]فرمول پرس و جو برای یک نتیجه موفقیت آمیز نقش اساسی دارد [ترجمه ترگمان]فرمول پرس و جو، مرکزی برای یک نتیجه موفق است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They stand as the essential interface between strategy formulation and tactical decisions.
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان رابط اساسی بین تدوین استراتژی و تصمیمات تاکتیکی هستند [ترجمه ترگمان]آن ها به عنوان یک رابط اساسی بین تدوین استراتژی و تصمیمات تاکتیکی ایستاده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The creme gel formulation is ideal for smoothing and protecting and costs £ 50 - call for your nearest salon.
[ترجمه گوگل]فرمول ژل کرم برای صاف کردن و محافظت ایده آل است و هزینه آن 50 پوند است - با نزدیکترین سالن خود تماس بگیرید [ترجمه ترگمان]فرموله کردن ژل کرم رنگ برای صاف کردن و حفاظت و هزینه ۵۰ پوند برای نزدیک ترین سالن شما ایده آل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The explosive used is of my own formulation, and I can vouch for its efficiency.
[ترجمه گوگل]ماده منفجره استفاده شده از فرمول خود من است و من می توانم کارایی آن را تضمین کنم [ترجمه ترگمان]مواد مورد استفاده از فرمول خود من استفاده می کنند و من می توانم کارایی آن را تضمین کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Although this formulation has been referred to in subsequent cases it has not been adopted as laying down an all embracing test.
[ترجمه گوگل]اگرچه این فرمول در موارد بعدی به آن اشاره شده است، اما به عنوان یک آزمون همه جانبه پذیرفته نشده است [ترجمه ترگمان]اگر چه این فرموله کردن به موارد بعدی ارجاع داده شده است اما به عنوان یک تست کامل در نظر گرفته نشده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The formulation of a lasting peace settlement was the main objective, and everything else was seen as subsidiary to it.
[ترجمه گوگل]تدوين صلح پايدار هدف اصلي بود و هر چيز ديگري فرعي براي آن تلقي مي شد [ترجمه ترگمان]فرموله کردن یک توافق صلح پایدار، هدف اصلی بود و همه چیز به عنوان تابع آن دیده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For problem. solving, strategy formulation or appraisal there is little logic to the voting approach.
[ترجمه گوگل]برای مشکل حل، تدوین استراتژی یا ارزیابی منطق کمی برای رویکرد رأی گیری وجود دارد [ترجمه ترگمان]برای مشکل حل، تدوین استراتژی یا ارزیابی، منطق کمی برای رویکرد رای گیری وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Two problems, however, arose with this formulation, which were to produce unintended political consequences.
[ترجمه گوگل]با این حال، دو مشکل با این فرمولبندی به وجود آمد که پیامدهای سیاسی ناخواستهای را به همراه داشت [ترجمه ترگمان]با این حال، دو مشکل با این فرمول ایجاد شد که برای تولید عواقب سیاسی ناخواسته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Finally, the formulation stage involves using the results of the assessment process to identify objectives, plans, and strategies.
[ترجمه گوگل]در نهایت، مرحله تدوین شامل استفاده از نتایج فرآیند ارزیابی برای شناسایی اهداف، برنامه ها و استراتژی ها است [ترجمه ترگمان]در نهایت، مرحله فرمول بندی شامل استفاده از نتایج فرآیند ارزیابی برای شناسایی اهداف، طرح ها، و استراتژی ها است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Markowitz's two-parameter model spawned an academic industry engaged in exploring the ramifications of the investor behaviour implied in the original formulation.
[ترجمه گوگل]مدل دو پارامتری مارکوویتز یک صنعت دانشگاهی را ایجاد کرد که درگیر بررسی پیامدهای رفتار سرمایهگذار در فرمول اولیه است [ترجمه ترگمان]مدل دو پارامتری Markowitz یک صنعت علمی است که درگیر بررسی پیامدهای رفتار سرمایه گذار است که در تدوین اصلی به کار می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They often are involved in the hiring and dismissal of employees but generally have no role in the formulation of personnel policy.
[ترجمه گوگل]آنها اغلب در استخدام و اخراج کارکنان نقش دارند، اما عموماً نقشی در تدوین خط مشی پرسنلی ندارند [ترجمه ترگمان]آن ها اغلب در استخدام و اخراج کارکنان دخیل هستند، اما به طور کلی هیچ نقشی در تدوین سیاست پرسنلی ندارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
فرمول سازی (اسم)
formularization, formulation, formulization
فرمول بندی (اسم)
formulation, formulization
قاعده سازی (اسم)
formulation
دستور سازی (اسم)
formulation
تبدیل به قاعده رمزی (اسم)
formulation
تخصصی
[شیمی] فرمولبندی [سینما] صورت بندی [نساجی] فرمولاسیون - دستور تهیه - نسخه [ریاضیات] فرمول، صورت بندی، فرموله کردن، فرمول بندی [پلیمر] فرمولبندی [آمار] فرمول بندی [آب و خاک] تدوین، فرموله کردن
انگلیسی به انگلیسی
• devising, planning; act of expressing by means of a formula
پیشنهاد کاربران
( حقوق ) صورت بندی formulation is technically limited to the sources of international law این صورت بندی به لحاظ فنی محدود به منابع حقوق بین الملل است.
محاسبه
محاسبه کردن
بیان ریاضی ، فرمول سازی
خانم مهشید articulation در زبان شناسی و متون فلسفی، ساختارگرایانه یا پساساختارگرایانه به معنای ( ( مفصل بندی ) ) است. بیان اشتباه است. و مقصود را منتقل نمی کند حداقل در متون علوم انسانی به ویژه فلسفی اشتباه است
فرضیه سازی
خانم ها و آقایون گل، در بعضی جملات به معنای �مفهوم� هم میشه. concept
ساختار
اسم: formula فرمول H2O is the chemical formula for water هاش2 او فرمول شیمیایی آب است فعل: formulate فرموله کردن - ساختن New drugs are being formulated to combat malaria داروهای جدید برای مقابله با مالاریا داره ساخته میشه / فرموله میشه ... [مشاهده متن کامل]
اسم: formulation فرایند فرموله سازی - فرایند آماده سازی The formulation of a university curriculum is not an easy process آماده سازی برنامه درسی دانشگاه فرایند آسونی نیست
فرهنگ معاصر هزاره: [نقشه و غیره] تنظیم، تدوین، پی ریزی، طرح ریزی، صورت بندی دستور ساخت، دستور عمل، فرمول
expression, articulation, verbalization در بعضی متن ها �بیان� ترجمه میشه
تقریر ( به نقل از امیرجلال الدین اعلم )
formulation ( ریاضی ) واژه مصوب: فرمولبندی تعریف: [ریاضی] به زبان رسمی ریاضی بیان کردن|||[شیمی] روشی برای انتخاب اجزای یک مخلوط
دیسولِش. = دیس _ ول _ ِش
پایه گذاری
a particular expression of an idea, thought, or theory کلمه بندی
قاعده گذاری
عملکرد بر اساس دستور
فرمولاسیون فرمول بندی تدوین قاعده گذاری فرمول سازی مفصل بندی
سامانمند نمودن
صورت بندی
تدوین
ترکیب بندی
بیان ریاضی، صورت بندی، تدوین، قائده سازی، قائده مند سازی، قائده[کار]، اصول[ریاضی]