formidably


بطورسهمگین، مهیبانه، باقوت، سخت

جمله های نمونه

1. His secretary was formidably efficient: her minutes were works of art.
[ترجمه گوگل]منشی او بسیار کارآمد بود: دقایق او آثار هنری بودند
[ترجمه ترگمان]منشی او بسیار کارآمد بود: لحظات او آثار هنری بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Private firms must be formidably efficient to overcome these handicaps and offer facilities at the same or lower prices.
[ترجمه گوگل]شرکت‌های خصوصی باید برای غلبه بر این نارسایی‌ها کارآمد باشند و تسهیلات را با قیمت‌های یکسان یا پایین‌تر ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]شرکت های خصوصی باید برای غلبه بر این موانع و ارائه تسهیلات به قیمت های پایین تر یا پایین تر، کارآمد باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Grossman shows in passing how formidably well-read and linguistically equipped her heroine was.
[ترجمه گوگل]گروسمن به طور گذرا نشان می دهد که قهرمان او چقدر خوب خوانده و از نظر زبانی مجهز بوده است
[ترجمه ترگمان]گراسمن نشان می دهد که چگونه formidably و از نظر زبان شناسی، قهرمان زن خود را تجهیز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Altogether, they sound like a formidably intellectual bunch.
[ترجمه گوگل]در مجموع، آنها مانند یک دسته روشنفکر فوق العاده به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]روی هم رفته، مثل یک گروه روشنفکر formidably به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Undeterred by formidably sub-zero winter temperatures, Lars and his crab safari team regularly dive off the side of an inflatable Zodiac to a depth of 2metres in search of crabs.
[ترجمه گوگل]لارس و تیم سافاری خرچنگ‌هایش که از دماهای بسیار زیر صفر زمستانی دلسرد نشده‌اند، مرتباً در جستجوی خرچنگ‌ها از کنار یک زودیاک بادی تا عمق 2 متری شیرجه می‌زنند
[ترجمه ترگمان]لارس و تیم سفری خرچنگ او به طور منظم از طرف یک زودیاک inflatable به عمق ۲ متر در جستجوی خرچنگ های دریایی شیرجه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The function of family expenses multimedia had arrived formidably breathtaking degree.
[ترجمه گوگل]عملکرد چند رسانه ای هزینه های خانواده درجه فوق العاده نفس گیر رسیده بود
[ترجمه ترگمان]عملکرد چند رسانه ای مخارج خانواده به درجه breathtaking رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And the imperialist always also likes to come formidably with his of gally person.
[ترجمه گوگل]و امپریالیست نیز همیشه دوست دارد که به طرز حیرت انگیزی با شخص دیوانه خود بیاید
[ترجمه ترگمان]و امپریالیسم همیشه دوست دارد با شخص gally همراه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sofia was attractive and formidably intelligent.
[ترجمه گوگل]سوفیا جذاب و فوق العاده باهوش بود
[ترجمه ترگمان]صوفیه جذاب و فوق العاده باهوش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The social standing enjoyed by doctors is of course formidably high.
[ترجمه گوگل]جایگاه اجتماعی که پزشکان از آن برخوردارند البته به طرز چشمگیری بالاست
[ترجمه ترگمان]دوره اجتماعی که توسط پزشکان از آن لذت می برد، البته بسیار بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A disruption of the Federal Union, heretofore only menaced, is now formidably attempted.
[ترجمه گوگل]اخلال در اتحادیه فدرال، که تاکنون فقط تهدید شده بود، اکنون به طرز چشمگیری در تلاش است
[ترجمه ترگمان]یک اخلال در اتحادیه فدرال، که تا آن زمان فقط تهدید شده بود، اکنون در راه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• frighteningly; difficultly, discouragingly; awesomely; powerfully

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : formidability
✅️ صفت ( adjective ) : formidable
✅️ قید ( adverb ) : formidably
formidably ( adv ) = به طرز مهیبی، به طرز وحشتناکی، به طرز هولناکی/به طور چشمگیر، به طور خیره کننده، با صلابت تمام/فوق العاده، بسیار
examples:
1 - the man's voice echoed formidably throughout the hallway.
...
[مشاهده متن کامل]

صدای مرد به طرز مهیبی در سراسر راهرو پیچید.
2 - The team lost the match after starting formidably.
این تیم پس از شروع فوق العاده بازی را باخت.
3 - The entire piano part is formidably difficult.
کل بخش پیانو بسیار دشوار است.
4 - She is a formidably intelligent and capable woman.
او زنی فوق العاده باهوش و تواناست.
5 - He was formidably efficient.
او بسیار کارآمد بود.

به شکل ترسناکی، به طور ترسناک

بپرس