formica

/fɔːrˈmaɪkə//fɔːˈmaɪkə/

معنی: مورچه، نوعی ماده پلاستیکی، فورمیکا
معانی دیگر: (نام بازرگانی) فورمیکا (ماده ی پلاستیکی که به جای چینی و غیره کاربرد دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: trademark for a heat-resistant and chemical-resistant covering of thermosetting plastic, esp. used on tables and counter tops.

جمله های نمونه

1. They sat at a Formica table cluttered with dirty tea cups.
[ترجمه گوگل]آنها پشت میز فرمیکا که با فنجان های چای کثیف بود، نشستند
[ترجمه ترگمان]آن ها پشت میز Formica نشسته بودند و فنجان های چای کثیف را به هم ریخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. George sat at the white Formica table and smiled.
[ترجمه گوگل]جورج پشت میز سفید فرمیکا نشست و لبخند زد
[ترجمه ترگمان]جورج کنار میز نشسته بود و لبخند می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The desk top had a brown wood-grain Formica finish.
[ترجمه گوگل]رومیزی رومیزی دارای روکش چوب قهوه ای رنگ فرمیکا بود
[ترجمه ترگمان]میز روی میز یک تکه چوب قهوه ای مایل به رنگ قهوه ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tabletops were formica, the walls covered in cheery pink stripes.
[ترجمه گوگل]روی میزها فرمیکا بود، دیوارها با راه راه های صورتی شاد پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]دیوارها پوشیده از گل و شن بود و دیوارها با نوارهای صورتی شاد پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The students' workstations, blue steel desks with Formica tops, dominate the center of the room.
[ترجمه گوگل]ایستگاه های کاری دانش آموزان، میزهای استیل آبی با روکش های فرمیکا، بر مرکز اتاق مسلط است
[ترجمه ترگمان]ایستگاه های کاری دانشجویان، میزه ای فولادی آبی رنگ با نوک Formica، بر مرکز اتاق تسلط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Noses trawl along the formica sideboards hoovering up powder.
[ترجمه گوگل]دماغه ها در امتداد بوفه های فورمیکا در حال بالا رفتن پودر هستند
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که یک مشت پودر و پودر جارو را پر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr Formica presided over his first set of annual results in February.
[ترجمه گوگل]آقای فرمیکا ریاست اولین مجموعه از نتایج سالانه خود را در فوریه برعهده داشت
[ترجمه ترگمان]آقای Formica ریاست اولین مجموعه از نتایج سالانه خود را در ماه فوریه برعهده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But in spite of a difficult financial environment Formica sees more opportunities than challenges ahead.
[ترجمه گوگل]اما علیرغم شرایط سخت مالی، Formica فرصت های بیشتری را نسبت به چالش های پیش رو می بیند
[ترجمه ترگمان]اما علی رغم محیط مالی دشوار، Formica فرصت های بیشتری را نسبت به چالش های پیش رو می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Formica countertops, fitted carpets and coloured bathroom fixtures were commonly included in the price.
[ترجمه گوگل]کانترهای فورمیکا، فرش های نصب شده و وسایل حمام رنگی معمولاً در قیمت گنجانده شده بودند
[ترجمه ترگمان]Formica countertops، فرش ها و لوازم حمام رنگی عموما در این قیمت گنجانده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To determine the main nutritional ingredients of Formica rufa L. in Xinjiang.
[ترجمه گوگل]برای تعیین مواد غذایی اصلی Formica rufa L در سین کیانگ
[ترجمه ترگمان]برای تعیین مواد مغذی اصلی of rufa L در ژین جیانگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the wall to my right was a long built-in desk with a white Formica surface.
[ترجمه گوگل]روی دیوار سمت راست من یک میز توکار بلند با سطح سفید فرمیکا قرار داشت
[ترجمه ترگمان]روی دیوار سمت راست من یک میز بلند با یک سطح سفید رنگ قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It can also be used to cut frozen food, formica, perspex and plastic piping.
[ترجمه گوگل]همچنین می توان از آن برای برش مواد غذایی منجمد، فورمیکا، پرسپکس و لوله های پلاستیکی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا هم چنین می تواند برای بریدن مواد غذایی منجمد، formica، perspex و piping پلاستیکی به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A woman police constable deposited four plastic cups of tea on the formica.
[ترجمه گوگل]یک پلیس زن، چهار فنجان پلاستیکی چای را روی فورمیکا گذاشت
[ترجمه ترگمان]یک پاسبان پلیس چهار فنجان پلاستیکی چای را در the گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Paint may be thickened with paste and larger surfaces like formica table tops used.
[ترجمه گوگل]رنگ ممکن است با خمیر غلیظ شود و از سطوح بزرگتر مانند رویه میز فرمیکا استفاده شود
[ترجمه ترگمان]رنگ پینت ممکن است با خمیر و سطوح بالاتر مانند نوک میز استفاده شده خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مورچه (اسم)
ant, formica, emmet, archie, pismire

نوعی ماده پلاستیکی (اسم)
formica

فورمیکا (اسم)
formica

انگلیسی به انگلیسی

• brand name for a durable plastic laminate which is used to coat wood and other materials
formica is a hard plastic that is used for covering surfaces such as kitchen worktops; formica is a trademark.

پیشنهاد کاربران

Formica /fɔːrˈmaɪkə/ – ( n ) meaning:
a hard durable plastic laminate used for countertops, cupboard doors, tables, and other surfaces.
یک لمینت پلاستیکی بادوام سخت که برای کانترها، درهای کمد و سایر سطوح استفاده می شود؛ سطح چند لایه ای
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
Formica countertops, fitted carpets, and colored bathroom fixtures were commonly included in the price.
کانترهای فورمیکا ( سطح چند لایه ای روی اُپِنِ آشپزخانه ) ، فرش های نصب شده و وسایل رنگی حمام معمولاً در قیمت گنجانده می شدند.
Example 2: 👇
On the wall to my right was a long built - in desk with a white Formica surface.
روی دیوار سمت راست من یک میز توکار بلند با سطح سفید فرمیکا ( چند لایه ای و سخت ) قرار داشت.
Example 3: 👇
DIRECTION: We are looking across a steam table at a man in blue. He moves slowly to
the right, pushing his tray along a cafeteria line. Behind him, in the depth of the room, is an eating area of long Formica tables at which sit a mix of uniformed and civilian - clothed police and staff.
* Fargo - Screenplay: Ethan Coen and Joel Coen
دوربین: ما از روی میز بخار به مردی آبی پوش نگاه می کنیم. او به آرامی به سمت راست حرکت می کند و سینی خود را در امتداد یک صف در یک کافه تریا هل می دهد. پشت سر او، در اعماق اتاق، یک منطقه غذاخوری از میزهای بلند فرمیکا ( چند لایه ای و سخت ) قرار دارد که ترکیبی از پلیس و کارکنان با لباس های غیرنظامی و یونیفرم پوش پشت آنها نشسته اند.
* متن انتخابی: از فیلنامه ی فیلمِ #فارگو#
فیلنامه: ایتان کوئن و جوئل کوئن

formica
منابع• https://www.oxfordlearnersdictionaries.com/definition/english/formicatm

بپرس