formic acid

/ˈfɔːrmɪkˈæsəd//ˈfɔːmɪkˈæsɪd/

معنی: اسید فرمیک، جوهر مورچه، حامض مورچه
معانی دیگر: حام­ مورچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a colorless, caustic organic acid, naturally emitted by ants, nettles, spiders, and the like as a stinging defense, and synthetically produced for use in a variety of industrial processes.

جمله های نمونه

1. Some ants eject formic acid when irritated.
[ترجمه گوگل]برخی از مورچه ها هنگام تحریک، اسید فرمیک را خارج می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از مورچه ها formic اسید را در زمانی که عصبانی می شوند، بیرون می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. N-formylmorpholine was synthesized using morpholine and formic acid as starting materials, phosphorous acid as catalyst and cyclohexane as water carrying agent.
[ترجمه گوگل]N-formylmorpholine با استفاده از مورفولین و اسید فرمیک به عنوان مواد اولیه، اسید فسفر به عنوان کاتالیزور و سیکلوهگزان به عنوان عامل حمل آب سنتز شد
[ترجمه ترگمان]الف- س formylmorpholine با استفاده از morpholine و formic اسید به عنوان مواد اولیه، phosphorous و سیکلوهگزان بعنوان کاتالیزور و سیکلوهگزان بعنوان عامل حامل آب سنتز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The process can eliminate environmental pollution via recovering formic acid from wastewater with better economic benefit.
[ترجمه گوگل]این فرآیند می‌تواند آلودگی زیست‌محیطی را از طریق بازیافت اسید فرمیک از فاضلاب با سود اقتصادی بهتر از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]این فرآیند می تواند آلودگی محیط زیست را از طریق بازیابی formic اسید از فاضلاب با سود اقتصادی بهتر حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An example for water - formic acid - acetic acid separation is given work.
[ترجمه گوگل]یک مثال برای جداسازی آب - اسید فرمیک - اسید استیک کار داده شده است
[ترجمه ترگمان]برای مثال برای آب - formic اسید - استیک اسید کار داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Workplace air - Determination of formic acid Gas chromatographic method.
[ترجمه گوگل]هوای محل کار - تعیین روش کروماتوگرافی گازی اسید فرمیک
[ترجمه ترگمان]روش chromatographic هوا - تعیین of اسید acid method
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To establish a method for determination of formic acid residue in theophylline.
[ترجمه گوگل]ایجاد روشی برای تعیین باقیمانده اسید فرمیک در تئوفیلین
[ترجمه ترگمان]برای تعیین یک روش برای تعیین حدود formic اسید در theophylline
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Production 2 hydroxy beta 4 - formic acid, a beta consignment sales produced products.
[ترجمه گوگل]تولید 2 هیدروکسی بتا 4 - اسید فرمیک، محموله بتا فروش محصولات تولیدی
[ترجمه ترگمان]تولید ۲ هیدروکسی beta ۴ - formic اسید، یک نسخه بتای تولید محصولات تولید شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The amounts of formic acid in human urine has a direct bearing on the people's health.
[ترجمه گوگل]مقدار اسید فرمیک در ادرار انسان تأثیر مستقیمی بر سلامت افراد دارد
[ترجمه ترگمان]مقدار of اسید در ادرار انسان تاثیر مستقیمی بر سلامت مردم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The miscibility of CS blends in formic acid was characterized by solubility parameter, dilute solution viscometry, refractive index and glass transition temperature, FT-IR etc.
[ترجمه گوگل]امتزاج پذیری ترکیبات CS در اسید فرمیک با پارامتر حلالیت، ویسکومتری محلول رقیق، ضریب شکست و دمای انتقال شیشه، FT-IR و غیره مشخص شد
[ترجمه ترگمان]The of CS در formic اسید با ترکیب پارامتر، محلول رقیق solution، ضریب شکست و درجه حرارت انتقال شیشه ای، FT - IR و غیره مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Formic acid hydrolysis, triethanolamine hydrolysis, protease hydrolysis, pancreatic hydrolysis, protein material filling was used to modify hyperfine fibre synthetic leather base (for short "base").
[ترجمه گوگل]هیدرولیز اسید فرمیک، هیدرولیز تری اتانول آمین، هیدرولیز پروتئاز، هیدرولیز لوزالمعده، پر کردن مواد پروتئینی برای اصلاح پایه چرم مصنوعی الیاف بسیار ظریف (به طور خلاصه "پایه") استفاده شد
[ترجمه ترگمان]هیدرولیز اسیدی، هیدرولیز triethanolamine، هیدرولیز اوره، هیدرولیز پانکراس، مواد پر کننده پروتیین برای اصلاح پایگاه چرمی synthetic hyperfine (برای پایه کوتاه)مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The contents of butanoic acid l-ethyl ester, formic acid hexyl ester and hexanoic acid ethyl ester were higher in the esters.
[ترجمه گوگل]محتویات اسید بوتانوئیک ال-اتیل استر، هگزیل استر اسید فرمیک و اتیل استر اسید هگزانوئیک در استرها بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]محتوای of اسید دی - اتیل استر، formic اسید هگزیل ester و اتیل استر، اتیل استر، در استره ای بسیار بالاتر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This article discussed the influence factors of productivity of formic acid such as the mol ratio of sodium formate and phosphoric acid, the addition of phosphorus pentoxide, vapouring temperature.
[ترجمه گوگل]این مقاله عوامل تاثیرگذار بهره‌وری اسید فرمیک مانند نسبت مول فرمات سدیم و اسید فسفریک، افزودن پنتوکسید فسفر، دمای بخار را مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله تاثیر عوامل موثر تولید of اسید مثل نسبت مول of سدیم و فسفریک اسید، اضافه کردن پنتا اکسید فسفر و دمای vapouring را مورد بحث قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One advisable way is to synthesize NFM acylating morpholine with formic acid as acylating agent.
[ترجمه گوگل]یکی از راه های توصیه شده سنتز مورفولین اسیله کننده NFM با اسید فرمیک به عنوان عامل اسیله کننده است
[ترجمه ترگمان]یک روش بهتر، ترکیب NFM acylating morpholine با formic اسید به عنوان عامل acylating است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bulb at the base of each hair contains the stinging liquid that includes formic acid, histamine, acetylcholine and 5-hydroxytryptamine (serotonin).
[ترجمه گوگل]پیاز پایه هر مو حاوی مایع گزنده است که شامل اسید فرمیک، هیستامین، استیل کولین و 5-هیدروکسی تریپتامین (سروتونین) است
[ترجمه ترگمان]حباب در پایه هر مو حاوی مایع stinging است که formic اسید، هیستامین، استیل کولین و ۵ - hydroxytryptamine (سروتونین)را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Comrades, we shall overthrow the government as true as there are fifteen intermediary acids between margaric acid and formic acid; however, that is a matter of perfect indifference to me.
[ترجمه گوگل]رفقا، ما به همان اندازه که پانزده اسید واسطه بین اسید مارگاریک و اسید فرمیک وجود دارد، دولت را سرنگون خواهیم کرد با این حال، این موضوع برای من بی تفاوتی کامل است
[ترجمه ترگمان]رفقا، ما دولت را به همان اندازه که پانزده اسید واسطه بین margaric اسید و formic اسید وجود دارد، سرنگون خواهیم کرد؛ با این حال، این موضوع یک بی تفاوتی کامل نسبت به من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسید فرمیک (اسم)
formic acid

جوهر مورچه (اسم)
formic acid

حامض مورچه (اسم)
formic acid

تخصصی

[علوم دامی] اسید فورمیک
[نساجی] اسید فرمیک

پیشنهاد کاربران

بپرس