صفت ( adjective )
• (1) تعریف: occurring in or pertaining to the past; previous.
• مترادف: bygone, earlier, erstwhile, past, previous, prior
• متضاد: current, latter, new
• مشابه: antecedent, departed, early, elder, old, old-time, olden, other, recent
• مترادف: bygone, earlier, erstwhile, past, previous, prior
• متضاد: current, latter, new
• مشابه: antecedent, departed, early, elder, old, old-time, olden, other, recent
- He's a sports announcer now, but he was a star in his former career as a player.
[ترجمه گوگل] او اکنون یک گوینده ورزشی است، اما در حرفه سابق خود به عنوان بازیکن یک ستاره بود
[ترجمه ترگمان] او در حال حاضر یک گوینده ورزشی است، اما در حرفه سابقش به عنوان یک بازیگر بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او در حال حاضر یک گوینده ورزشی است، اما در حرفه سابقش به عنوان یک بازیگر بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I sent the letter to her former address by mistake.
[ترجمه سیما] نامه را به اشتباه به آدرس سابق وی ارسال کردم.|
[ترجمه گوگل] من نامه را اشتباهی به آدرس قبلی او فرستادم[ترجمه ترگمان] با اشتباه نامه را به آدرس سابقش فرستادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: being the first of two, or the first mentioned of two.
• مترادف: first
• متضاد: latter
• مشابه: previous
• مترادف: first
• متضاد: latter
• مشابه: previous
- I prefer the former proposal to the latter.
[ترجمه گوگل] من پیشنهاد اول را به دومی ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] من پیشنهاد قبلی را به دومی ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من پیشنهاد قبلی را به دومی ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: preceding in order.
• مترادف: antecedent, foregoing, preceding, previous, prior
• مشابه: above, anterior, earlier, precedent
• مترادف: antecedent, foregoing, preceding, previous, prior
• مشابه: above, anterior, earlier, precedent
• (4) تعریف: having once been.
• مترادف: erstwhile, ex-, one-time, past, quondam
• مترادف: erstwhile, ex-, one-time, past, quondam
- The senator is a former history professor.
[ترجمه گوگل] این سناتور استاد سابق تاریخ است
[ترجمه ترگمان] سناتور یک استاد تاریخ سابق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سناتور یک استاد تاریخ سابق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: one that forms.