forlornly


از روى پریشانى و درماندگى

جمله های نمونه

1. It sat forlornly in the middle of an arid coastal basin, lacking both a port and a railroad.
[ترجمه گوگل]در وسط یک حوضه ساحلی خشک، که هم بندر و هم راه آهن نداشت، کسالت بار نشسته بود
[ترجمه ترگمان]در وسط یک لگن خشک ساحلی، که هر دو بندر و یک خط آهن بود، درمانده و درمانده نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Forlornly we made our way to the local restaurant.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی به سمت رستوران محلی رفتیم
[ترجمه ترگمان]و ما راه خود را به سوی رستوران محلی پیش گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The church of San Celso, now standing somewhat forlornly beside the bigger, more illustrious church, has the longer history.
[ترجمه گوگل]کلیسای سان سلسو که اکنون تا حدودی متأسفانه در کنار کلیسای بزرگ‌تر و باشکوه‌تر ایستاده است، تاریخ طولانی‌تری دارد
[ترجمه ترگمان]کلیسای سان Celso، که اکنون در کنار کلیسای بزرگ تر، در کنار کلیسای بزرگ more، در حال بیچارگی است، تاریخ بیشتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As I forlornly stood it upright on the table, Tam settled down opposite me.
[ترجمه گوگل]در حالی که با ناراحتی آن را صاف روی میز ایستادم، تام روبروی من نشست
[ترجمه ترگمان]در حالی که با بیچارگی آن را روی میز می گذاشتم، تام روبروی من نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The novel concludes with the lovers forlornly bidding each other sayonara.
[ترجمه گوگل]این رمان با این پایان می‌پذیرد که عشاق از روی بی‌حوصلگی به یکدیگر پیشنهاد سایونارا می‌دهند
[ترجمه ترگمان]این رمان با یکدیگر به پایان می رسد و با غم و اندوه یکدیگر را نادیده می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His father forlornly hoped someone might have seen them.
[ترجمه گوگل]پدرش به شدت امیدوار بود کسی آنها را دیده باشد
[ترجمه ترگمان]پدرش با بیچارگی امیدوار بود که یک نفر آن ها را دیده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A Dutch newspaper photographed the president waiting forlornly in the rain.
[ترجمه گوگل]یک روزنامه هلندی از رئیس جمهور در حال انتظار در زیر باران عکس گرفت
[ترجمه ترگمان]یک روزنامه هلندی از رئیس جمهور که غرق در باران بود، عکس گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Huck scanned his own clothing forlornly.
[ترجمه گوگل]هاک لباس های خودش را به طرز عجیبی اسکن کرد
[ترجمه ترگمان]هاک با بیچارگی لباس خود را برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A single chicken was scratching forlornly in the yard.
[ترجمه گوگل]جوجه ی مجردی در حیاط با بی حوصلگی می خاراند
[ترجمه ترگمان]یک مرغ تنها در حیاط، در حال ناله و زاری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is stranded somewhat forlornly in the middle of the plain.
[ترجمه گوگل]تا حدودی در وسط دشت گیر افتاده است
[ترجمه ترگمان]در وسط دشت، درمانده و درمانده، سرگردان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Beneath her, the udder, once high and tight, drooped forlornly almost to the floor.
[ترجمه گوگل]در زیر او، پستان که زمانی بلند و سفت بود، تقریباً تا زمین به طرز وحشتناکی آویزان بود
[ترجمه ترگمان]پستان دار، که زمانی بلند و محکم شده بود، با بیچارگی خود را به زمین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was as cold as the stone she sat on, she thought forlornly.
[ترجمه گوگل]او با بی حوصلگی فکر کرد، او مانند سنگی که روی آن نشسته بود سرد بود
[ترجمه ترگمان]با درماندگی فکر کرد: او به اندازه سنگی که روی آن نشسته بود سرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As the temples of the goddesses were destroyed Lilith the Levia an languished forlornly on her ocean bed.
[ترجمه گوگل]همانطور که معابد الهه‌ها ویران می‌شد، لیلیث لویا در بستر اقیانوس خود به‌حالت کسالت‌کشیده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی که معابد of از بین رفت، لیلیث در حالی که با بیچارگی در بس تر اقیانوس زندگی می کرد، درمانده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Grover leaned back, disappearing from view as the gay yellow cab puttered away, its muffler clattering forlornly after it.
[ترجمه گوگل]گروور به عقب خم شد و در حالی که تاکسی زرد همجنس‌گرا دور می‌رفت و صدا خفه‌کننده‌اش به شدت به دنبالش می‌تپید، از دید ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]گروور Grover به پشتی تکیه داده بود و از نظر ناپدید شده بود، همچنان که تاکسی زرد روشن دود می کرد، شال گردنش را پس از آن دود می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sadly; hopelessly, despairingly, desolately

پیشنهاد کاربران

بپرس