forklift

/ˈfɔːrˌklɪft//ˈfɔːˌklɪft/

معنی: جراثقال چنگک دار
معانی دیگر: گرانکش چنگک دار، بار بردار چنگک دار، فورک لیفت، ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small truck with a power-operated forked platform that can be slid under heavy cargo to lift and transport it.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: forklifts, forklifting, forklifted
• : تعریف: to lift, transport, or stack (cargo) using a forklift.

جمله های نمونه

1. a forklift truck
کامیون بار بردار (با چنگک)،کامیون چنگکی

2. So we had to rent a forklift truck from somewhere, then manhandle the saw into the workshop.
[ترجمه گوگل]بنابراین مجبور شدیم یک لیفتراک را از جایی اجاره کنیم، سپس اره را به کارگاه منتقل کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما مجبور شدیم یک کامیون یدک کش را از یک جایی اجاره کنیم، بعد آن ها را زیر و رو کنیم و داخل کارگاه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This aspect is significantly in advance of typical fork-lift truck operations on and 3 shift working.
[ترجمه گوگل]این جنبه به طور قابل توجهی پیش از عملیات معمولی لیفتراک بالابر و کار در 3 شیفت است
[ترجمه ترگمان]این جنبه به طور قابل توجهی از قبل از عملیات کامیون بلند شده در شیفت و ۳ شیفت کاری استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But once the forklifts arrived we could get the load off very quickly. Initally taking forty five minutes.
[ترجمه گوگل]اما به محض رسیدن لیفتراک‌ها، می‌توانستیم بار را خیلی سریع پیاده کنیم در ابتدا چهل و پنج دقیقه زمان می برد
[ترجمه ترگمان]اما وقتی the رسیدند، می توانیم خیلی زود بار را خالی کنیم چهل و پنج دقیقه طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The 20-stone fork-lift truck operator was much more suitable, as was a private detective.
[ترجمه گوگل]اپراتور لیفتراک 20 سنگی و کارآگاه خصوصی بسیار مناسب تر بود
[ترجمه ترگمان]راننده کامیون حامل چنگک ۲۰ سنگی بسیار مناسب تر از یک کارآگاه خصوصی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Large packages may be unloaded on to pallets and moved by fork-lift truck.
[ترجمه گوگل]بسته‌های بزرگ را می‌توان روی پالت‌ها تخلیه کرد و با لیفتراک حمل کرد
[ترجمه ترگمان]بسته های بزرگ ممکن است بر روی پالت تخلیه شوند و توسط یک کامیون دارای انشعاب جابجا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fork-lift truck was not fitted with either wing mirrors or a speedometer.
[ترجمه گوگل]لیفتراک بالابر به آینه بال یا سرعت سنج مجهز نبود
[ترجمه ترگمان]کامیون نیمه بلند با آینه یا a مجهز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What for example is the market value of a three-year old mainframe computer, or a seven-year old fork-lift truck?
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ارزش بازار یک کامپیوتر بزرگ سه ساله یا یک لیفتراک بالابر هفت ساله چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]مثلا ارزش بازاری یک کامپیوتر سه ساله یا یک کامیون هفت ساله چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And was he mown down by the fork-lift truck as a result?
[ترجمه گوگل]و آیا در نتیجه توسط لیفتراک بالابر او را کنده اند؟
[ترجمه ترگمان]و اون توسط یه کامیون رو به عنوان نتیجه درو شده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A forklift, a back-up generator, oxygen supplies, and a nurse and doctor were good to have along, too.
[ترجمه گوگل]یک لیفتراک، یک ژنراتور پشتیبان، منابع اکسیژن و یک پرستار و دکتر نیز خوب بود
[ترجمه ترگمان]یک جرثقیل، یک ژنراتور back و یک پرستار و یک پرستار و یک دکتر هم خوب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If you are a dentist or a forklift truck driver it is easy to tell others what your skills are.
[ترجمه گوگل]اگر دندانپزشک یا راننده لیفتراک هستید، به راحتی می توانید به دیگران بگویید که چه مهارت هایی دارید
[ترجمه ترگمان]اگر شما یک دندان پزشک و یا یک راننده کامیون دارید، به راحتی می توانید به دیگران بگویید که مهارت های شما چیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The forklift drivers must conduct pre - shift inspection to the forklift.
[ترجمه گوگل]رانندگان لیفتراک باید بازرسی قبل از شیفت لیفتراک را انجام دهند
[ترجمه ترگمان]رانندگان جرثقیل چنگک دار باید بازرسی پیش از شیفت را به جرثقیل چنگک دار انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fork - lift truck, forklift has profit.
[ترجمه گوگل]لیفتراک - بالابر، لیفتراک سود دارد
[ترجمه ترگمان]کامیون \"فورک\"، جرثقیل چنگک دار، سود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The following table lists the corresponding relationship among forklift tonnage, wiring harness type and engine type.
[ترجمه گوگل]جدول زیر رابطه متناظر بین تناژ لیفتراک، نوع دسته سیم و نوع موتور را فهرست می کند
[ترجمه ترگمان]جدول زیر رابطه مربوطه بین تناژ شراع ها و نوع موتور و نوع موتور را لیست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Operate the forklift a safe manner as not to harm other staff or damage company property.
[ترجمه گوگل]لیفتراک را به گونه ای ایمن کار کنید که به سایر کارکنان آسیب نرساند یا به اموال شرکت آسیب نرساند
[ترجمه ترگمان]جرثقیل چنگک دار را طوری روشن کنید که به پرسنل دیگر آسیب برساند و یا به اموال شرکت آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جراثقال چنگک دار (اسم)
forklift

انگلیسی به انگلیسی

• machine used to lift and transport heavy loads
device which is used to raise and lower loads (usually attached to a small tractor)

پیشنهاد کاربران

forklift ( n ) ( also forklift truck ) =a vehicle with special equipment on the front for moving and lifting heavy objects
forklift
⁦✔️⁩لیفتراک
Can you work a 🔵forklift?”
لیفتراک

بپرس