1. You have to dig down deeply to fork up the roots.
[ترجمه گوگل]برای شکافتن ریشه ها باید عمیقاً حفر کنید
[ترجمه ترگمان] تو باید ریشه \"ریشه\" رو عمیق تر کنی تا ریشه ریشه ها رو درست کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He had to fork up some money again to have his watch repaired.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد دوباره مقداری پول جمع کند تا ساعتش را تعمیر کند
[ترجمه ترگمان]ناچار شد دوباره مقداری پول جمع کند تا ساعتش را تعمیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Every year the tax man expects us to fork up.
[ترجمه گوگل]هر سال مرد مالیاتی از ما انتظار دارد که دست به کار شویم
[ترجمه ترگمان]هر سال این مرد مالیات از ما انتظار دارد که سر و کار داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Emily had turned towards the fire, holding the fork up to the flames, toasting a slice of bread.
[ترجمه گوگل]امیلی به سمت آتش چرخیده بود و چنگال را روی شعله های آتش گرفته بود و یک تکه نان برشته می کرد
[ترجمه ترگمان]امیلی رو به آتش کرده بود و چنگال را به شعله های آتش گرفته بود و یک تکه نان برشته می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I set the glass down on the floor near my chair and forked up some cold shrimp in a spicy sauce.
[ترجمه گوگل]لیوان را روی زمین نزدیک صندلیم گذاشتم و مقداری میگو سرد در یک سس تند چنگال کردم
[ترجمه ترگمان]شیشه را روی زمین کنار صندلی ام گذاشتم و میگو با سس تند را با سس تند کنار زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He had to fork up some money again to have his watch repared.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد دوباره مقداری پول جمع کند تا ساعتش را تعمیر کند
[ترجمه ترگمان]مجبور شد دوباره مقداری پول جمع کند تا ساعتش را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We had to fork up money for our rent or face eviction.
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم برای اجاره خانه خود پول جمع کنیم یا با اخراج روبرو شویم
[ترجمه ترگمان]مجبور شدیم پول اجاره خونه یا رو تخلیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید