forgot

/fərˈɡɑːt//fəˈɡɒt/

زمان گذشته و اسم مفعول: forget، فراموش کرد، غفلت کرد

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense and a past participle of forget.

جمله های نمونه

1. he forgot to sign the check
یادش رفت چک را امضا کند.

2. i forgot about my appointment with him
قرار ملاقات با او را فراموش کردم.

3. i forgot to buy milk, so i had to make another trip to the grocery
یادم رفت شیر بخرم لذا مجبور شدم یک دفعه ی دیگر به بقالی بروم.

4. you forgot your book again, you dope!
خنگ خدا! بازم کتابتو فراموش کردی !

5. ah, i forgot his name again!
آخ دوباره اسمش را فراموش کردم !

6. i almost forgot
نزدیک بود یادم برود.

7. oh, my gosh, i forgot the money
ای وای ! پول را یادم رفت !

8. In his hurry to leave, he forgot his passport.
[ترجمه گوگل]در عجله برای رفتن، پاسپورت خود را فراموش کرد
[ترجمه ترگمان]عجله داشت که برود، گذرنامه اش را به دست فراموشی سپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Time does not wait for me, you forgot to take me away.
[ترجمه گوگل]زمان منتظر من نیست، تو فراموش کردی مرا ببری
[ترجمه ترگمان]زمان برای من صبر نمی کنه، تو فراموش کردی منو ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The boy forgot where he put his textbook.
[ترجمه گوگل]پسر فراموش کرد کتاب درسی خود را کجا گذاشته است
[ترجمه ترگمان]پسر یادش رفت که کتابش را کجا گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I completely forgot that it was his birthday yesterday.
[ترجمه گوگل]اصلا یادم رفت دیروز تولدش بود
[ترجمه ترگمان] کاملا یادم رفته بود که دیروز تولدش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I forgot to take my bag with me when I got off the bus.
[ترجمه گوگل]وقتی از اتوبوس پیاده شدم یادم رفت کیفم را با خودم ببرم
[ترجمه ترگمان]یادم رفت وقتی از اتوبوس پیاده شدم کیفم رو با خودم ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She's in a real huff because I forgot her birthday.
[ترجمه گوگل]او واقعاً در هول است زیرا من تولدش را فراموش کردم
[ترجمه ترگمان]با اوقات تلخی گفت: چون تولدش رو یادم رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She forgot to post the letter.
[ترجمه Fatemeh] فراموش کرد که نامه را پست کند
|
[ترجمه گوگل]او فراموش کرده بود نامه را پست کند
[ترجمه ترگمان]یادش رفت نامه را پست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do not, for one repulse, forgot the purpose that you resolved to effort.
[ترجمه گوگل]برای یک دفعه، هدفی را که برای تلاش تصمیم گرفتید فراموش نکنید
[ترجمه ترگمان]نه، برای یک repulse، هدفی را که تصمیم گرفته اید فراموش کنید، فراموش نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Sorry,I forgot. You don't need me anymore.
[ترجمه Fatemeh] متاسفم، فراموش کرده بودم که شما دیگر به من نیازی ندارید
|
[ترجمه گوگل]ببخشید من فراموش کردم تو دیگه به ​​من نیاز نداری
[ترجمه ترگمان] ببخشید، یادم رفته بود تو دیگه به من نیازی نداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• forgot is the past tense of forget.

پیشنهاد کاربران

I forgot all about it!!!!
کلا یادم رفت/پاک یادم رفت!!
It was supposed to call my mother yesterday, but I forgot all about it
قرار بود دیروز به مادرم زنگ بزنم اما کلا یادمم رفت!!!: (
بیخیال
فراموش کردن
گذشته ی forget هستش و میشه یادش رفت بود
یادش رفت

بپرس