forgivable

/fərˈɡɪvəbl̩//fəˈɡɪvəbl̩/

معنی: بخشیدنی، قابل بخشایش، بخشش پذیر، قابل عفو
معانی دیگر: قابل بخشایش، بخشیدنی، بخشش پذیر، قابل عفو

جمله های نمونه

1. It was an easily forgivable mistake.
[ترجمه گوگل]این یک اشتباه به راحتی قابل بخشش بود
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه قابل بخشایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His rudeness was forgivable in the circumstances.
[ترجمه گوگل]بی ادبی او در این شرایط قابل بخشش بود
[ترجمه ترگمان]بی نزاکتی او در این شرایط قابل بخشایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I thought it was forgivable, egocentric but forgivable.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم که قابل بخشش است، خود محور اما قابل بخشش
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم قابل بخشایش است، بلکه قابل بخشایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These are a few forgivable flaws in an otherwise important novel.
[ترجمه گوگل]اینها چند نقص قابل بخشش در یک رمان مهم هستند
[ترجمه ترگمان]اینها چند نقص قابل بخشش در یک رمان مهم دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Less forgivable is the attitude taken by some museums who are frightened of the consequences of having their collection screened.
[ترجمه گوگل]نگرش برخی از موزه ها که از عواقب نمایش مجموعه خود هراسانند، کمتر قابل بخشش است
[ترجمه ترگمان]\"قابل عفو\"، نگرش برخی از موزه ها است که از عواقب برداشتن مجموعه آن ها وحشت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His harshness is forgivable.
[ترجمه گوگل]سخت گیری او قابل بخشش است
[ترجمه ترگمان]خشونت او قابل بخشایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They became less and less forgivable as time cooled the heat of the moments in which they had been spoken.
[ترجمه گوگل]هر چه زمان گرمای لحظاتی را که در آن صحبت شده بود سرد می کرد، آنها کمتر و کمتر قابل بخشش می شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها کم تر و کم تر قابل عفو شدند، زیرا زمان گرمای لحظاتی را که در آن سخن می گفتند فرو نشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That might have been forgivable while Maurice was alive.
[ترجمه گوگل]این ممکن بود تا زمانی که موریس زنده بود قابل بخشش باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن بود هنگامی که موریس زنده بود قابل عفو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is infidelity ever forgivable?
[ترجمه گوگل]آیا خیانت هرگز قابل بخشش است؟
[ترجمه ترگمان]خیانت همیشه قابل بخشایش است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And I reckon the odd lapse is forgivable.
[ترجمه گوگل]و من فکر می کنم که خطای عجیب و غریب قابل بخشش است
[ترجمه ترگمان]و من فکر می کنم که the قابل بخشایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Less forgivable would be abusing the trust of an ally, as some suspect the government has.
[ترجمه گوگل]همان طور که برخی گمان می کنند دولت چنین کرده است، سوء استفاده از اعتماد یک متحد کمتر قابل بخشش است
[ترجمه ترگمان]کم تر قابل عفو بود که از اعتماد یک متحد سو استفاده می کرد، چرا که برخی از آن ها مشکوک بودند که دولت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Although sometimes tolerable and forgivable, taking a mistress is regarded as immoral in all countries.
[ترجمه گوگل]اگر چه گاهی قابل تحمل و بخشش است، گرفتن معشوقه در همه کشورها غیراخلاقی تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]اگر چه گاهی اوقات قابل بخشش و قابل بخشش است، اما گرفتن یک رفیقه در تمام کشورها غیراخلاقی محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It would have been understandable, if not forgivable, had David Cameron ducked a showdown with Leviathan.
[ترجمه گوگل]اگر دیوید کامرون با لویاتان رویارویی می کرد، اگر قابل بخشش نبود، قابل درک بود
[ترجمه ترگمان]اگر دیوید کامرون کارش را با لوایتن رد نمی کرد، قابل درک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rival's arrival gives him a forgivable chance.
[ترجمه گوگل]ورود رقیب به او فرصتی قابل بخشش می دهد
[ترجمه ترگمان]ورود رقیبش یک فرصت قابل عفو به وی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخشیدنی (صفت)
excusable, forgivable, venial

قابل بخشایش (صفت)
forgivable

بخشش پذیر (صفت)
forgivable

قابل عفو (صفت)
forgivable, venial

انگلیسی به انگلیسی

• pardonable, excusable
if you say that something is forgivable, you mean that you can understand it and can forgive it.

پیشنهاد کاربران

بپرس