• (1)تعریف: the act of forging, esp. something fraudulently imitated.
• (2)تعریف: that which is forged. • مشابه: counterfeit, fabrication, fake, sham
جمله های نمونه
1. He spent 5 years in prison for forgery.
[ترجمه گوگل]او 5 سال را به جرم جعل در زندان گذراند [ترجمه ترگمان]او پنج سال را در زندان به جرم جعل به سر برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was found guilty of forgery.
[ترجمه گوگل]او به جرم جعل مجرم شناخته شد [ترجمه ترگمان]اون گناهکار شناخته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was sent to prison for forgery.
[ترجمه گوگل]به جرم جعل روانه زندان شد [ترجمه ترگمان]او برای جعل اسناد به زندان فرستاده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The painting was declared to be a forgery.
[ترجمه گوگل]این نقاشی تقلبی اعلام شد [ترجمه ترگمان]این تابلو جعلی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The painting was a very clever forgery.
[ترجمه گوگل]نقاشی یک جعلی بسیار هوشمندانه بود [ترجمه ترگمان]نقاشی یک جعل بسیار هوشمندانه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was charged with forgery, embezzlement and misappropriation of union funds.
[ترجمه گوگل]وی به جعل، اختلاس و سوء استفاده از بودجه اتحادیه متهم شد [ترجمه ترگمان]او متهم به جعل، اختلاس و سو استفاده از صندوق های اتحادیه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He increased his income by forgery.
[ترجمه روژان] او درآمدش را با کپی کردن اسناد مهم افزایش داد.
|
[ترجمه گوگل]او با جعل درآمد خود را افزایش داد [ترجمه ترگمان]او درآمد خود را با جعل افزایش داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They knew the painting was a forgery. Moreover, they knew who had painted it.
[ترجمه گوگل]آنها می دانستند که این نقاشی تقلبی است علاوه بر این، آنها می دانستند که چه کسی آن را نقاشی کرده است [ترجمه ترگمان]آن ها می دانستند که نقاشی جعلی است علاوه بر این، آن ها می دانستند که چه کسی آن را نقاشی کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The expert pronounced the picture to be a forgery.
[ترجمه گوگل]کارشناس تصویر را جعلی اعلام کرد [ترجمه ترگمان]متخصص این عکس را جعلی اعلام کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was like a man convicted of forgery paying his fine with a dud £50 note.
[ترجمه گوگل]مثل این بود که مردی که به جرم جعل محکوم شده بود جریمه خود را با اسکناس 50 پوندی پرداخت می کرد [ترجمه ترگمان]مثل یک مرد متهم به جعل اسکناس با اسکناس ۵۰ پوندی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Those arrested Wednesday face criminal charges of forgery and falsifying business records, both of which carry possible jail sentences.
[ترجمه گوگل]کسانی که روز چهارشنبه دستگیر شدند با اتهامات جنایی جعل و جعل سوابق تجاری روبرو هستند که هر دوی آنها ممکن است با احکام زندان همراه باشند [ترجمه ترگمان]افراد دستگیر شده روز چهارشنبه با اتهامات جنایی در جعل و جعل اسناد تجاری مواجه هستند که هر دو آن ها محکومیت زندان احتمالی را انجام می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If they discovered that the will was a forgery, too, they would have no mercy on him.
[ترجمه گوگل]اگر متوجه می شدند که وصیت نامه نیز جعلی است، به او رحم نمی کردند [ترجمه ترگمان]اگر کشف کنند که وصیت نامه جعلی است، هیچ رحمی در او نخواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Refusal in payment, forgery or any other misuse thereby became treason or sacrilege and attracted savage penalties.
[ترجمه گوگل]امتناع از پرداخت، جعل یا هر سوء استفاده دیگری که بدین وسیله تبدیل به خیانت یا توهین به مقدسات شد و مجازات های وحشیانه ای را در پی داشت [ترجمه ترگمان]امتناع از پرداخت، جعل یا هر سو استفاده از آن، موجب خیانت یا توهین به مقدسات شد و جرایم وحشیانه را به خود جلب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This letter is a forgery!
[ترجمه گوگل]این نامه جعلی است! [ترجمه ترگمان]این نامه جعلی است! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• counterfeit, falsification, fake, imitation forgery is the crime of forging things such as banknotes, documents, or paintings. you can refer to a forged banknote, document, or painting as a forgery.
جعل کردن اسناد و آثار هنری که مسلماً خلافه : ) ) )
forgery plural noun: forgeries حالت جمع the action of forging a copy or imitation of a document, signature, banknote, or work of art. اقدام ( عمل ) به جعل یک نسخه ( کپی ) یا تقلید ( بدل ) از یک سند ( مدرک ) ، امضا، اسکناس یا کار هنری. . . . ... [مشاهده متن کامل]
"he was found guilty of forgery" "او مجرم به جعل اسناد شناخته شد" a forged document, signature, banknote, or work of art. سند جعلی، امضاجعلی، اسکناس جعلی یا کار هنری جعلی. "the notes must be forgeries" "یادداشت ها باید جعلی بوده باشند"