forfeited

/ˈfɔːrfət//ˈfɔːfɪt/

معنی: ضبط شده
معانی دیگر: جریمه، فقدان، زیان، خطا کردن، جریمه دادن، هدر کردن

جمله های نمونه

1. Because he broke the rules, he forfeited his winnings.
[ترجمه گوگل]چون قوانین را زیر پا گذاشت، بردهای خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]، چون قوانین رو زیرپا گذاشت و برد رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By being absent from the trial, he forfeited the right to appeal.
[ترجمه گوگل]وی با غیبت در جلسه دادگاه حق تجدید نظر را از دست داد
[ترجمه ترگمان]چون از محاکمه غایب بود حق فرجام خواهی را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He forfeited his property by crime.
[ترجمه گوگل]مال خود را با جنایت غصب کرد
[ترجمه ترگمان]او ثروتش را با جنایت از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These people have forfeited the right to live in society.
[ترجمه گوگل]این افراد حق زندگی در جامعه را از دست داده اند
[ترجمه ترگمان]این مردم حق زندگی در جامعه را از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The couple forfeited their independence in order to help those less fortunate.
[ترجمه گوگل]این زوج استقلال خود را از دست دادند تا به کسانی که کمتر خوش شانس بودند کمک کنند
[ترجمه ترگمان]این زوج به منظور کمک به کسانی که شانس کمتری داشتند، استقلال خود را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has forfeited his right to be taken seriously.
[ترجمه گوگل]او حق خود را برای جدی گرفتن از دست داده است
[ترجمه ترگمان]او حق خود را از دست داده است که جدی گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has forfeited the right to represent the people.
[ترجمه گوگل]او حق نمایندگی مردم را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]حق نماینده مردم را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You have forfeited your chance of getting your money back.
[ترجمه گوگل]شما شانس خود را برای پس گرفتن پول خود از دست داده اید
[ترجمه ترگمان]تو از فرصت استفاده کردی تا پولت رو پس بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has forfeited a lucrative fee but feels his well-being is more important.
[ترجمه گوگل]او یک هزینه پرسود را از دست داده است، اما احساس می کند رفاه او مهم تر است
[ترجمه ترگمان]او هزینه سود آوری را از دست داده است، اما احساس می کند رفاه او مهم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Middlesex forfeited their first innings and Durham were 11 without loss in their second innings when bad light ended play.
[ترجمه گوگل]میدلسکس اولین اینینگ خود را از دست داد و دورهام در اینینگ دوم خود 11 بدون باخت بود که بازی بد نور پایان یافت
[ترجمه ترگمان]در دور نخست ضربه زنی و Durham در دور دوم ضربه زنی خود را از دست دادند و در دومین دور ضربه زنی خود را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because of his absence from the trial he forfeited all rights to appeal.
[ترجمه گوگل]به دلیل غیبت در محاکمه، او تمام حقوق تجدید نظر را از دست داد
[ترجمه ترگمان]او به دلیل غیبت او از محاکمه تمام حقوق خود را برای تجدید نظر از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They and their values had also forfeited the right to exist.
[ترجمه گوگل]آنها و ارزش هایشان حق وجود را نیز از دست داده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها و ارزش های آن ها نیز حق موجودیت را از دست داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your money will not be forfeited but you will have to repay any tax relief you have received.
[ترجمه گوگل]پول شما ضایع نخواهد شد، اما باید هر گونه تخفیف مالیاتی که دریافت کرده اید را بازپرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]پولتان را از دست نخواهید داد، اما باید هرگونه معافیت مالیاتی را که دریافت کرده اید بازپرداخت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And once it has forfeited the power to act, the organization becomes both reactive and reactionary.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که قدرت عمل را از دست داد، سازمان هم واکنشی و هم ارتجاعی می شود
[ترجمه ترگمان]و زمانی که قدرت عمل را از دست داد، سازمان هم واکنشی و هم ارتجاعی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضبط شده (صفت)
forfeited

انگلیسی به انگلیسی

• confiscated, seized, impounded, appropriated, taken away (property, lands, money, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس