forethought

/ˈfɔːrθɔːt//ˈfɔːθɔːt/

معنی: احتیاط، دوراندیشی، مال اندیشی، اندیشه قبلی
معانی دیگر: پیش اندیشی، آینده نگری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a thinking about beforehand, esp. in order to make provision for an eventuality; anticipation; prudence.
متضاد: impetuosity, rashness
مشابه: calculation, prudence

جمله های نمونه

1. In life, as in chess, forethought wins.
[ترجمه Sobhan] در زندگی، همانند شطرنج، دوراندیشان برنده میشوند
|
[ترجمه گوگل]در زندگی، مانند شطرنج، آینده نگری برنده است
[ترجمه ترگمان]در زندگی همانند شطرنج، forethought برنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We had had the forethought to book places in advance.
[ترجمه گوگل]ما از قبل فکر کرده بودیم که مکان ها را رزرو کنیم
[ترجمه ترگمان]ما هم پیش از پیش پیش هم رفته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had made the remark completely without forethought.
[ترجمه گوگل]او این اظهارات را کاملاً بدون فکر قبلی بیان کرده بود
[ترجمه ترگمان]او بدون فکر قبلی این حرف را زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With a little more forethought we could have bought the house we really wanted.
[ترجمه گوگل]با کمی تفکر بیشتر می توانستیم خانه ای را که واقعاً می خواستیم بخریم
[ترجمه ترگمان]با کمی تامل بیشتر می توانستیم خانه ای را که واقعا می خواستیم خریدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With a little forethought many accidents could be avoided.
[ترجمه گوگل]با کمی فکر می توان از بسیاری از تصادفات جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]با احتیاط و احتیاط زیاد می توان از بسیاری از حوادث اجتناب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was appalled at her own lack of forethought.
[ترجمه گوگل]او از عدم تدبیر خودش وحشت زده بود
[ترجمه ترگمان]او از عدم اطلاع قبلی خود به وحشت افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some forethought and preparation is necessary before you embark on the project.
[ترجمه گوگل]قبل از شروع پروژه، کمی پیش بینی و آمادگی لازم است
[ترجمه ترگمان]پیش از شروع پروژه، پیش از شروع پروژه با احتیاط و آمادگی لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No one had the forethought to bring a map.
[ترجمه گوگل]هیچ کس به فکر آوردن نقشه نبود
[ترجمه ترگمان] هیچ کس قبل از اینکه نقشه پیدا کنه، پیش نرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He had had the forethought to book in advance.
[ترجمه گوگل]او از قبل فکر کرده بود که رزرو کند
[ترجمه ترگمان]پیش از پیش پیش خود فکر کرده بود که در پیش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is extremely unclear how much forethought went into the selection of Cu Chi as the location for the Division headquarters.
[ترجمه گوگل]بسیار نامشخص است که چقدر در انتخاب Cu Chi به عنوان مکان برای مقر لشکر پیش بینی شده است
[ترجمه ترگمان]این موضوع بسیار مبهم است که تا چه حد forethought در انتخاب of چی به عنوان محل ستاد تقسیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But a little forethought will help you avoid the drudgery of mixing, baking and cooking your New Year spread.
[ترجمه گوگل]اما اندکی تدبیر به شما کمک می‌کند تا از مشقت‌آمیز مخلوط کردن، پختن و پختن اسپری‌های سال نو خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]اما یک دوراندیشی کوچک به شما کمک می کند تا از جان کندن، پخت و پخت سال نو خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They had had the forethought to post him in the garden.
[ترجمه گوگل]آنها به این فکر کرده بودند که او را در باغ پست کنند
[ترجمه ترگمان]پیش خود فکر کرده بودند که در باغ او را پست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No, fair do's, it takes a lot of forethought to come up with that one.
[ترجمه گوگل]نه، انصافاً، برای رسیدن به این یکی نیاز به تفکر زیادی است
[ترجمه ترگمان]نه، منصفانه است، پیش از این هم پیش خود فکر کرده ام که پیش از این باید پیش برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Perhaps they are just more practised in forethought, especially if they have children.
[ترجمه گوگل]شاید آنها بیشتر از قبل تمرین می کنند، به خصوص اگر بچه دارند
[ترجمه ترگمان]شاید آن ها در احتیاط بیشتری عمل کرده باشند، به خصوص اگر بچه دار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احتیاط (اسم)
reserve, nicety, vigilance, reservation, caution, guard, precaution, prudence, discretion, forethought, circumspection

دوراندیشی (اسم)
foresight, forethought

مال اندیشی (اسم)
foresight, prognosis, prognoses, perspective, forethought, providence

اندیشه قبلی (اسم)
forethought

انگلیسی به انگلیسی

• foresight, advance planning, thinking out in advance
forethought is the practice of thinking carefully about what will be needed, or about what the consequences of something will be.

پیشنهاد کاربران

۱. آینده نگری. دوراندیشی. مال اندیشی ۲. احتیاط
Ayatollah Khamenei added, "Martyr Soleimani worked very hard to revive the Resistance Front, and he was able to do this because of his sincerity, forethought, wisdom, and moral behavior. "
...
[مشاهده متن کامل]

آیت الله خامنه ای افزودند: شهید سلیمانی برای احیا کردن جبهه مقاومت بسیار تلاش کرد و او بخاطر صداقت، آینده نگری، خردمندی و سلوک معنوی اش قادر به این کار بود.

آینده نگری - دوراندیشی
با فکر قبلی

بپرس