forester

/ˈfɔːrəstər//ˈfɒrɪstə/

معنی: جنگل نشین، جانور جنگلی، جنگل بان
معانی دیگر: جنگل دار، مامور جنگل بانی، (انسان یا جانور) جنگل زی، جنگلی، سی اس فورستر (نویسنده ی انگلیسی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an expert in forestry science.

(2) تعریف: one employed to plant, tend, or supervise a forest.

جمله های نمونه

1. Forester stared at his car, trembling with rage.
[ترجمه گوگل]فارستر در حالی که از خشم می لرزید به ماشینش خیره شد
[ترجمه ترگمان]forester به ماشینش خیره شده بود و از شدت خشم می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was himself master forester of Rossendale, and Pilkington was his chamberlain.
[ترجمه گوگل]او خود استاد جنگلبان Rossendale بود و Pilkington خانه دار او بود
[ترجمه ترگمان]او خود ارباب جنگل بان و پیل کینگ تون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Forester was waiting there, and he looked tired and worn.
[ترجمه گوگل]فارستر آنجا منتظر بود و خسته و فرسوده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]forester آنجا منتظر بود و خسته و کوفته به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Forester sensed a worm of tension, deep in his belly and fighting to get free.
[ترجمه گوگل]فارستر یک کرم تنش را در عمق شکمش حس کرد و برای رهایی یافتن می جنگید
[ترجمه ترگمان]سفیرا یک کرم تنش را حس کرد، عمیقا در شکمش قرار داشت و برای رهایی از آن مبارزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I am a retired forester and in September will be 70 years old.
[ترجمه گوگل]من یک جنگلبان بازنشسته هستم و در شهریور 70 ساله می شوم
[ترجمه ترگمان]من یک جنگل بان بازنشسته هستم و در ماه سپتامبر ۷۰ سال سن دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If the forester finds green wood in your woodpile, you're in serious trouble.
[ترجمه گوگل]اگر جنگلبان چوب سبز رنگ را در توده چوب شما پیدا کرد، شما در مشکل جدی هستید
[ترجمه ترگمان]اگر جنگل بان چوب سبزی را در woodpile پیدا کند، تو دردسر بزرگی افتادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Forester had an idea of how he might get the additional information, but it would have to wait until tomorrow.
[ترجمه گوگل]فورستر ایده ای داشت که چگونه می تواند اطلاعات اضافی را به دست آورد، اما باید تا فردا صبر می کرد
[ترجمه ترگمان]Forester ایده ای درباره نحوه بدست آوردن اطلاعات اضافی داشت، اما باید تا فردا صبر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is with this basic contradiction that Forester avoided sentimentality.
[ترجمه گوگل]با همین تضاد اساسی است که فارستر از احساساتی گری اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]با این تناقض اساسی است که Forester از ابراز احساسات پرهیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Forester was staring at the cottages and the cars, his fists bunched up hard, trembling with rage.
[ترجمه گوگل]فارستر به کلبه‌ها و ماشین‌ها خیره شده بود، مشت‌هایش را محکم به هم چسبانده بود و از خشم می‌لرزید
[ترجمه ترگمان]forester به کلبه ها و اتومبیل ها خیره شده بود و مشت هایش را به شدت تکان می داد و از شدت خشم می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr. Forester. When do we expect you to come?
[ترجمه گوگل]آقای جنگلی انتظار داریم کی بیای؟
[ترجمه ترگمان]\"آقای\" forester کی انتظار داریم که تو بیای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Professional forester Kirk Hansen consults with small woodlot owners.
[ترجمه گوگل]کرک هنسن جنگلبان حرفه ای با صاحبان جنگل های کوچک مشورت می کند
[ترجمه ترگمان]جنگل بان حرفه ای، کیرک هانسن با مالکین کوچک woodlot مشورت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beyond the outstanding visibility, the Forester has the most cargo capacity of the group and roomy rear seats.
[ترجمه گوگل]فراتر از دید فوق‌العاده، Forester دارای بیشترین ظرفیت بار در گروه و صندلی‌های عقب جادار است
[ترجمه ترگمان]فراتر از قابلیت دید برجسته، Forester بیش ترین ظرفیت باربری گروه و صندلی های عقب دار را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Seeing this, the forester also stopped.
[ترجمه گوگل]با دیدن این موضوع، جنگلبان هم ایستاد
[ترجمه ترگمان]جنگل بان همین که این منظره را دید، توقف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Here is the application that will help forester in collecting some data relating to forest enventory.
[ترجمه گوگل]در اینجا برنامه ای است که به جنگلبان در جمع آوری برخی از داده های مربوط به فهرست جنگل کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه ای است که به جنگل بان در جمع آوری اطلاعات مربوط به enventory جنگل کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جنگل نشین (اسم)
forester, woodman

جانور جنگلی (اسم)
forester

جنگل بان (اسم)
ranger, forester, woodman, woodsman

انگلیسی به انگلیسی

• woodsman; expert in forestry; person responsible for the maintenance of a forest; animal living in a forest; type of kangaroo
a forester is a person whose job is to look after the trees in a forest and to plant new ones.

پیشنهاد کاربران

forester ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: جنگلبان 1
تعریف: فردی که به شغل جنگلبانی اشتغال داشته باشد

بپرس