foresighted


معنی: قابل پیشبینی

جمله های نمونه

1. General should be resolved and foresighted.
[ترجمه کفائی] کلیت موضوع باید حل و آینده نگری شود
|
[ترجمه گوگل]ژنرال باید مصمم و آینده نگر باشد
[ترجمه ترگمان]عمومی باید حل و فصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And Ms. Warren was among the foresighted few.
[ترجمه گوگل]و خانم وارن جزو معدود افراد آینده نگر بود
[ترجمه ترگمان]و خانم وارن در میان معدود foresighted بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The author is very foresighted in his suggestions!
[ترجمه کفائی] نویسنده در پیشنهادهای خود بسیار بصیر است
|
[ترجمه گوگل]نویسنده در پیشنهادات خود بسیار آینده نگر است!
[ترجمه ترگمان]مولف خیلی به پیشنهادها او علاقه دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With the foresighted, scientific thoughts and modern management, we put more efforts on the construction of the young team in order to make it full of vigorousness .
[ترجمه گوگل]با آینده نگری، اندیشه های علمی و مدیریت نوین، تلاش بیشتری برای ساخت تیم جوان به کار گرفتیم تا آن را پر از نشاط کنیم
[ترجمه ترگمان]با the، افکار علمی و مدیریت مدرن، ما تلاش های بیشتری برای ساخت تیم جوان به منظور پر کردن آن انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some of the Chinese foresighted enterprisers begin to care and use the strategy of CIS.
[ترجمه گوگل]برخی از سرمایه گذاران آینده نگر چینی شروع به مراقبت و استفاده از استراتژی CIS می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از the چینی ها شروع به مراقبت و استفاده از استراتژی کشورهای مستقل مشترک المنافع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion effective psychology, nursing and foresighted nursing to enhances the surgery success ratio and promotes the patient to be restored to health has the vital role .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری روانشناسی موثر، پرستاری و پرستاری آینده نگر در افزایش نسبت موفقیت جراحی و ارتقای سلامت بیمار نقش حیاتی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روانشناسی موثر، پرستاری و پرستاری از سالمندان، نسبت موفقیت جراحی را افزایش داده و بیمار را تشویق می کند که به سلامت بازگردد و نقش حیاتی را ایفا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Twenty years ago, some foresighted leaders and a group of knowledgable young people created today's City Hotel. They laid the foundation for the prosperity of City Hotel.
[ترجمه گوگل]بیست سال پیش، برخی از رهبران آینده نگر و گروهی از جوانان آگاه، هتل سیتی امروزی را ایجاد کردند آنها پایه و اساس رونق هتل سیتی را گذاشتند
[ترجمه ترگمان]بیست سال پیش، برخی از رهبران foresighted و گروهی از جوانان knowledgable هتل شهر امروزی را تاسیس کردند آن ها پایه و اساس هتل شهر را گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Several foresighted assumptive ideas and proposals to plant and utilize each variety of camellia oleifera are put forward.
[ترجمه گوگل]چندین ایده و پیشنهاد آینده نگر فرضی برای کاشت و استفاده از هر گونه کاملیا اولیفرا ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]چندین ایده و طرح های پیشنهادی برای کاشت و استفاده از هر نوع گل کاملیا مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some of the Chinese foresighted enterprisers begin to care and use the strategy of CIS (Corporate Identity System).
[ترجمه گوگل]برخی از سرمایه گذاران آینده نگر چینی شروع به مراقبت و استفاده از استراتژی CIS (سیستم هویت شرکتی) می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از the چینی ها شروع به مراقبت و استفاده از استراتژی کشورهای مستقل مشترک المنافع می کنند (سیستم هویت صنفی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But airline holds different view, they think this is a kind of foresighted layout.
[ترجمه گوگل]اما ایرلاین دیدگاه متفاوتی دارد، آنها فکر می کنند این یک نوع طرح آینده نگری است
[ترجمه ترگمان]اما خطوط هوایی دیدگاه متفاوتی دارند، آن ها فکر می کنند که این یک نوع چیدمان foresighted است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The policies governing the international systems that link us all so closely together need to be more foresighted.
[ترجمه گوگل]سیاست‌های حاکم بر نظام‌های بین‌المللی که همه ما را بسیار نزدیک به هم پیوند می‌دهند، باید آینده‌نگرتر باشند
[ترجمه ترگمان]سیاست هایی که بر سیستم های بین المللی حاکم است که ما را به یکدیگر پیوند می دهند، نیاز به be بیشتر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The idea of sustainable development is an important break of people about realizing the objective world, and this is considered as the most foresighted and the most reasonable view of development.
[ترجمه گوگل]ایده توسعه پایدار، گسست مهم مردم برای تحقق جهان عینی است و این آینده نگرترین و معقول ترین نگاه به توسعه تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]ایده توسعه پایدار، جدایی مهم از مردم در مورد درک جهان عینی است، و این به عنوان the و the دیدگاه توسعه در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. China's one child policy seems draconian but it was a necessary and foresighted move.
[ترجمه گوگل]سیاست تک فرزندی چین سخت به نظر می رسد، اما این یک اقدام ضروری و آینده نگر بود
[ترجمه ترگمان]سیاست یک کودک در چین بسیار ظالمانه به نظر می رسد، اما این یک حرکت ضروری و غیر ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To know the heart rate variability(HRV) features of healthy dogs so as to make foresighted study of various pathological models on the basis of them.
[ترجمه گوگل]شناخت ویژگی‌های تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) سگ‌های سالم به‌منظور مطالعه آینده‌نگر مدل‌های پاتولوژیک مختلف بر اساس آنها
[ترجمه ترگمان]شناخت ویژگی های ضربان قلب (HRV)از سگ های سالم به گونه ای که مطالعه foresighted از مدل های pathological مختلف را براساس آن ها انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل پیشبینی (صفت)
foresighted

انگلیسی به انگلیسی

• intuitive, foreseeing; prudent, cautious

پیشنهاد کاربران

بپرس