foreshorten

/fɔːrˈʃɔːrtn̩//fɔːˈʃɔːtn̩/

معنی: خلاصه کردن، بهم فشردن، کوتاه نمودار کردن
معانی دیگر: (نقاشی و چاپ و غیره ـ کوتاه نشان دادن برخی خطوط و ابعاد به منظور ژرف نمایی یا perspective) پیش بری کردن، کوچک نمایی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: foreshortens, foreshortening, foreshortened
(1) تعریف: to distort, or shorten the lines of the long axis of (a visual image) in order to create the illusion of depth and perspective.

(2) تعریف: to shorten or cut short; abridge; curtail.
مشابه: truncate

- There's no doubt that his addiction foreshortened his life.
[ترجمه گوگل] شکی نیست که اعتیاد او زندگی او را کوتاه کرده است
[ترجمه ترگمان] شکی نیست که اعتیاد اون به زندگیش ادامه پیدا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Viewed from above, their bodies were foreshortened and partly hidden.
[ترجمه گوگل]با مشاهده از بالا، بدن آنها کوتاه شده و تا حدی پنهان شده بود
[ترجمه ترگمان]از بالا، بدن آن ها foreshortened و تا اندازه ای پنهان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Viewed from high up, their bodies were oddly foreshortened.
[ترجمه گوگل]از ارتفاع بالا، بدن آنها به طرز عجیبی کوتاه شده بود
[ترجمه ترگمان]Viewed از بالا، بدن آن ها به طرز عجیبی foreshortened شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Smoking was certainly one of the factors that foreshortened his life.
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن قطعا یکی از عواملی بود که زندگی او را کوتاه کرد
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن قطعا یکی از عواملی بود که جانش را نجات می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The logo, a life study of a foreshortened figure, represents an ideal of development.
[ترجمه گوگل]لوگو، مطالعه زندگی یک چهره کوتاه شده، نشان دهنده ایده آل توسعه است
[ترجمه ترگمان]لوگو، یک مطالعه زندگی از یک شکل foreshortened، نشان دهنده یک ایده توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Viewed from so high up, their bodies were foreshortened and hidden by the faces in front.
[ترجمه گوگل]از آن بالا که نگاه می‌کردند، بدن‌هایشان با چهره‌های جلویی کوتاه‌تر و پنهان شده بود
[ترجمه ترگمان]Viewed از آن بالا، bodies در جلو و در کنار صورت ها همه پنهان و پنهان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a reception committee of three, their figures oddly fore-shortened, the necks straining upwards.
[ترجمه گوگل]یک کمیته پذیرایی متشکل از سه نفر بود که چهره هایشان به طرز عجیبی کوتاه شده بود و گردن ها به سمت بالا کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]یک کمیته پذیرایی از سه نفر بود که figures به طرز عجیبی کوتاه شده بودند و گردن به بالا فشار می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Seen from the road, the mountain is greatly foreshortened and its true proportions are best appreciated from a distance.
[ترجمه گوگل]از جاده دیده می شود، کوه بسیار کوتاه شده است و نسبت واقعی آن از راه دور به بهترین وجه قابل درک است
[ترجمه ترگمان]از این جاده دیده می شود که کوه به شدت آسیب دیده است و نسبت های واقعی آن از فاصله دور مورد تقدیر قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The decision to foreshorten the leadership election timetable proved to be a serious error.
[ترجمه گوگل]تصمیم برای کوتاه کردن جدول زمانی انتخابات رهبری یک اشتباه جدی بود
[ترجمه ترگمان]این تصمیم که جدول زمانی انتخابات رهبری را تعیین کند، ثابت شد که یک اشتباه جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was actually foreshortening, as skilled portrait painters do.
[ترجمه گوگل]او در واقع مانند نقاشان ماهر پرتره کوتاه می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او در واقع foreshortening بود، همان طور که نقاشان ماهر پرتره این کار را می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It will be very adjuvant for you to foreshorten the essential points in the book.
[ترجمه گوگل]خلاصه کردن نکات ضروری در کتاب برای شما بسیار کمک کننده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برای شما بسیار مفید خواهد بود که نکات اساسی را در این کتاب به اشتراک بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She could see herself in the reflecting lenses, which had grotesquely foreshortened her.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست خود را در عدسی‌های بازتابی ببیند که به طرز عجیبی او را کوتاه کرده بودند
[ترجمه ترگمان]او خودش را در شیشه های بازتاب می دید که به طرز مضحکی او را آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Writer and educator George Leonard has described some of the dangers of a foreshortened perspective on time.
[ترجمه گوگل]جورج لئونارد، نویسنده و آموزگار، برخی از خطرات یک دیدگاه کوتاه شده در زمان را شرح داده است
[ترجمه ترگمان]نویسنده و مربی، جورج لیونارد، برخی از خطرات یک دیدگاه foreshortened را در زمان توصیف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Delaney focussed in on the waves piling up tightly one behind the other, like a huge wall in the foreshortened view.
[ترجمه گوگل]دیلینی روی امواجی که پشت سر هم محکم روی هم انباشته شده بودند، تمرکز کرد، مانند دیواری عظیم در نمای کوتاه شده
[ترجمه ترگمان]Delaney بر روی امواج روی هم انباشته می شوند و یکی پشت سر دیگر، مانند دیواری بزرگ در نمای foreshortened، روی هم انباشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The evaluate of noesis accruement exceeds the abilities of most scientists, and especially old scientists, to foreshorten by datum the direct literature.
[ترجمه گوگل]ارزیابی انباشت نویز بیش از توانایی‌های اکثر دانشمندان، و به‌ویژه دانشمندان قدیمی، برای کوتاه‌تر کردن ادبیات مستقیم با داده‌ها است
[ترجمه ترگمان]ارزیابی noesis accruement فراتر از توانایی اکثر دانشمندان و به خصوص دانشمندان پیر است تا با دادن داده به ادبیات مستقیم به foreshorten برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلاصه کردن (فعل)
abridge, brief, sum up, summarize, make an abstract, epitomize, foreshorten, make a resume

بهم فشردن (فعل)
impact, compress, compact, foreshorten, gnash, scrunch, serry

کوتاه نمودار کردن (فعل)
foreshorten

انگلیسی به انگلیسی

• draw in perspective to give the appearance of depth; shorten, minimize
something that is foreshortened is drawn or seen from such an angle that its two ends appear closer together than they really are.

پیشنهاد کاربران

بپرس