foreshore

/ˈfɔːʃɔːr//ˈfɔːʃɔː/

معنی: کنار دریا، موج شکن
معانی دیگر: لب دریا، حاشیه ی ساحل (و آب)، مرز آب، کنار ساحل، کنار آب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the ground between a body of water and land built upon or cultivated.

(2) تعریف: the part of the shore exposed at low tide and covered at high tide.

جمله های نمونه

1. Cardiff foreshore turned up a few conger and codling.
[ترجمه گوگل]در ساحل کاردیف چند گردهمایی و کودینگ پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]کاردیف foreshore تعدادی از conger و codling را پشت سر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old bricks were still scattered over the foreshore.
[ترجمه گوگل]آجرهای قدیمی هنوز در ساحل پراکنده بودند
[ترجمه ترگمان]آجرهای کهنه هنوز روی the پراکنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There, stretching from the foreshore to the Wall, was a solid line of soldiers.
[ترجمه گوگل]آنجا که از ساحل تا دیوار کشیده شده بود، صفی محکم از سربازان بود
[ترجمه ترگمان]آنجا که از the به دیوار کشیده شده بود، صف طویلی از سربازان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The foreshore was dark as pitch, but the corner street lamps palely illuminated the deck of Maurice.
[ترجمه گوگل]ساحل مثل زمین تاریک بود، اما چراغ‌های خیابان گوشه‌ای عرشه موریس را روشن می‌کردند
[ترجمه ترگمان]The تاریک بود، اما چراغ های خیابان فرعی، عرشه موریس را روشن کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There were some steps going down to the foreshore near a riverside pub.
[ترجمه گوگل]چند پله وجود داشت که به سمت ساحل در نزدیکی یک میخانه کنار رودخانه پایین می رفت
[ترجمه ترگمان]چند قدم در کنار رودخانه کنار رودخانه کنار رودخانه قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sea-anglers dot the foreshore, their rods like the jittery feelers of crayfish or the dials of a Geiger counter.
[ترجمه گوگل]ماهی‌گیران دریا در ساحل پراکنده‌اند، میله‌هایشان مانند لرزشگیر خرچنگ‌ها یا صفحه شمارنده گایگر
[ترجمه ترگمان]Sea، foreshore، feelers، the، crayfish jittery و صفحات شمارشگر گایگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. General over the foreshore crab gait to people familiar with the characteristics for the majority of crabs.
[ترجمه گوگل]عمومی در مورد راه رفتن خرچنگ ساحلی برای افرادی که با ویژگی های اکثر خرچنگ ها آشنا هستند
[ترجمه ترگمان]در راه رفتن خرچنگ foreshore به افرادی که با خصوصیات اکثر خرچنگ های آشنا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It eastern Atlantic Ocean, the Pacific West foreshore, in the northwest neighborhood Alaska, south United States, up to the Arctic Ocean north of the Arctic Circle.
[ترجمه گوگل]در شرق اقیانوس اطلس، ساحل غربی اقیانوس آرام، در همسایگی شمال غربی آلاسکا، جنوب ایالات متحده، تا اقیانوس منجمد شمالی در شمال دایره منجمد شمالی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این اقیانوس اطلس شرقی، اقیانوس آرام غربی، در شمال غربی اقیانوس آرام، در شمال غربی آمریکا و در شمال غربی مدار قطب شمال قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The part of a shore between the foreshore and the landward edge that is above High water except in the most severe storms.
[ترجمه گوگل]قسمتی از یک ساحل بین ساحل و لبه خشکی که بالای آب مرتفع است مگر در شدیدترین طوفان ها
[ترجمه ترگمان]قسمتی از ساحل بین the و لبه خشکی که در بالای آب قرار دارد به جز در سخت ترین طوفان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Typical of the foreshore development, such as Zimbabwe.
[ترجمه گوگل]نمونه توسعه ساحلی، مانند زیمبابوه
[ترجمه ترگمان]نمونه ای از توسعه foreshore مانند زیمبابوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The part of a shore between the foreshore and the landward edge that is above high water except in the most severe storms.
[ترجمه گوگل]قسمتی از ساحل بین ساحل و لبه خشکی که بر فراز آبهای بلند قرار دارد مگر در شدیدترین طوفانها
[ترجمه ترگمان]قسمتی از ساحل بین the و لبه خشکی که در بالای آب قرار دارد به جز در سخت ترین طوفان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Elaine Kelly from event organisers the Harbour Foreshore Authority was delighted with the result.
[ترجمه گوگل]Elaine Kelly از سازمان دهندگان رویداد، Harbor Foreshore Authority از نتیجه خوشحال شد
[ترجمه ترگمان]ایلین کلی از سازمان دهندگان این رویداد از این نتیجه خشنود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sun, sand beach, and foreshore tanned her skin like chocolate.
[ترجمه گوگل]آفتاب، ساحل شنی و ساحل پوست او را مانند شکلات برنزه کرده بود
[ترجمه ترگمان]آفتاب، ساحل شنی، و foreshore پوست او را مثل شکلات برنزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They had enjoyed each other's company over the last hour, hacking along the foreshore of the estuary.
[ترجمه گوگل]آنها در یک ساعت گذشته از همراهی یکدیگر لذت برده بودند و در امتداد ساحل خور هک کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک ساعت گذشته از مصاحبت یکدیگر لذت بردند و در امتداد مصب رودخانه هک را هک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I have a friend who has created a set of rune stones using natural flints found on a foreshore.
[ترجمه گوگل]من دوستی دارم که مجموعه ای از سنگ های رون را با استفاده از سنگ چخماق طبیعی که در یک ساحل یافت می شود ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]دوستی دارم که با استفاده از سنگ چخماق طبیعی، مجموعه ای از سنگ های rune را اختراع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کنار دریا (اسم)
shore, beach, strand, waterside, foreshore

موج شکن (اسم)
bulwark, foreshore, breaker, breakwater, pier

تخصصی

[عمران و معماری] پیش ساحل - پیش کناره
[زمین شناسی] جلوی ساحل بخشی از ساحل که بین بالاترین و پایین ترین خط تراز و ارتفاع عادی سطح آب قرارگرفته است منطقه فراکشندی(اینترتایدال) است
[آب و خاک] پیش ساحل

انگلیسی به انگلیسی

• shoreline, seashore, land along the edge of a body of water
the foreshore is the part of the shore that is between the points reached by the high tide and the low tide.

پیشنهاد کاربران

foreshore ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: پیش کرانه
تعریف: منطقه‏ای میان بالاترین و پایین‏ترین داغاب دریا

بپرس