foreordination

جمله های نمونه

1. A rational paradox may be the " foreordination " of any academic community with distinctive characteristics.
[ترجمه گوگل]یک پارادوکس عقلانی ممکن است «پیش‌تنظیم» هر جامعه دانشگاهی با ویژگی‌های متمایز باشد
[ترجمه ترگمان]یک پارادوکس منطقی ممکن است \"foreordination\" هر جامعه دانشگاهی با ویژگی های متمایز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The foreordination could fetter everyone, no matter a human or a god.
[ترجمه گوگل]پیش تعیین شده می تواند همه را، بدون توجه به انسان یا خدا، در بند کند
[ترجمه ترگمان]The می توانست هر کسی را فریب دهد، مهم نبود که انسان باشد یا خدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shakespear's life gives us a strong feeling of Foreordination.
[ترجمه گوگل]زندگی شکسپیر به ما احساس قوی از پیش تعیین شده می دهد
[ترجمه ترگمان]زندگی Shakespear به ما احساس قوی ای میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Guan often said there were some kind of foreordination between him and stones.
[ترجمه گوگل]گوان اغلب می گفت که بین او و سنگ ها نوعی از پیش تعیین شده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Guan اغلب می گفت که بین او و سنگ ها نوعی of وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Everyone has his foreordination. No one will responsible for your life, but yourself.
[ترجمه گوگل]هر کس پیش بینی خود را دارد هیچ کس مسئول زندگی شما نخواهد بود، جز خودتان
[ترجمه ترگمان] همه foreordination رو دارن هیچ کس مسئول زندگی تو نیست، اما خودت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This foreordination with the deep-rooted chivalrous culture and legal incompetence in modern China is perhaps difficult to get rid.
[ترجمه گوگل]رهایی از این پیش تعیین شده با فرهنگ جوانمردانه ریشه دار و بی کفایتی قانونی در چین مدرن شاید دشوار باشد
[ترجمه ترگمان]این foreordination با فرهنگ chivalrous ریشه دار و عدم صلاحیت قانونی در چین مدرن احتمالا برای خلاص شدن دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mortals can not change so-called foreordination at all.
[ترجمه گوگل]فانی ها به هیچ وجه نمی توانند به اصطلاح پیش تعیین شده را تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]موجودات فنا پذیر نمی توانند چنین چیزی را تغییر بدهند - به هیچ وجه نمی توان آن را تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Foreordination is usually used to explain the unexplained.
[ترجمه گوگل]از پیش تعیین شده معمولاً برای توضیح موارد غیرقابل توضیح استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Foreordination معمولا برای توضیح توضیح داده نشده استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I live for breaking the foreordination. . .
[ترجمه گوگل]من برای شکستن پیش تعیین شده زندگی می کنم
[ترجمه ترگمان] من برای شکستن پیمان زندگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And this was foreordination?
[ترجمه گوگل]و این از پیش تعیین شده بود؟
[ترجمه ترگمان]و این \"foreordination\" بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This may be called foreordination .
[ترجمه گوگل]این را می توان پیش تنظیم نامید
[ترجمه ترگمان]این می تواند foreordination نامیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Maybe it is a foreordination.
[ترجمه گوگل]شاید یک پیش تعیین شده باشد
[ترجمه ترگمان] شاید یه \"foreordination\" باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is it call "foreordination"?
[ترجمه گوگل]آیا به آن "پیش تعیین" می گویند؟
[ترجمه ترگمان]اسمش \"foreordination\" است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is a condensed foreordination.
[ترجمه گوگل]این یک پیش تنظیم فشرده است
[ترجمه ترگمان] این یه foreordination متراکم کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of determining in advance, predestination

پیشنهاد کاربران