forenoon

/ˈfɔːrnuːn//ˈfɔːnuːn/

معنی: قبل از ظهر، بامداد، پیش از ظهر، پیش از نیم روز، چاشتگاه
معانی دیگر: (از سحر تا ظهر) پیش از ظهر، پیش نیمروز، صبح، بامدادی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the part of the day before noon; morning.
مشابه: morning

جمله های نمونه

1. You cannot have two forenoons in the same day.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید دو ظهر در یک روز داشته باشید
[ترجمه ترگمان] تو نمیتونی توی یه روز دوتا \"forenoons\" داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He went there in the forenoon.
[ترجمه گوگل]ظهر به آنجا رفت
[ترجمه ترگمان]پیش از ظهر به آنجا رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For some people the peak comes during the forenoon.
[ترجمه گوگل]برای برخی از افراد اوج در هنگام ظهر است
[ترجمه ترگمان]برای برخی افراد در ساعات قبل از ظهر به قله می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was eleven o'on the forenoon of the next day when frank waked up.
[ترجمه گوگل]ساعت یازده ظهر روز بعد بود که فرانک از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]ساعت یازده صبح روز بعد بود که فرانک بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Are you telling me that you spent the forenoon drinking beer in the porter's lodge?
[ترجمه گوگل]آیا به من می گویید که ظهر را با نوشیدن آبجو در خانه دربان گذرانده اید؟
[ترجمه ترگمان]شما به من گفتید که پیش از ظهر پیش از ظهر، آبجو را در لانه دربان صرف کردید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The coffee - room had no other occupant, that forenoon, than the gentleman in brown.
[ترجمه گوگل]قهوه‌خانه، در آن ظهر، به جز آقای قهوه‌ای‌پوش، ساکن دیگری نداشت
[ترجمه ترگمان]قبل از ظهر، اتاق قهوه خانه دیگری جز آن آقا که قهوه ای روشن بود، نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So much calls congest my ears and bore my live all the forenoon.
[ترجمه گوگل]آنقدر تماس‌ها گوش‌هایم را پر می‌کنند و زندگی‌ام را تا آخر ظهر خسته می‌کنند
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت بود که گوش های مرا گرفته بودند و تمام پیش از ظهر زندگی مرا تحمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I also request the people of the United States to display the flag at half-staff from their homes for the customary forenoon period.
[ترجمه گوگل]من همچنین از مردم ایالات متحده درخواست می‌کنم که پرچم را از خانه‌های خود به‌صورت نیمه افراشته در دوره متعارف قبل از ظهر به نمایش بگذارند
[ترجمه ترگمان]من همچنین از مردم ایالات متحده درخواست می کنم تا پرچم را از خانه های خود برای دوره معمول قبل از ظهر به نمایش بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قبل از ظهر (اسم)
forenoon

بامداد (اسم)
dawn, morning, daybreak, forenoon

پیش از ظهر (اسم)
forenoon

پیش از نیمروز (اسم)
forenoon

چاشتگاه (اسم)
forenoon

انگلیسی به انگلیسی

• time before noon
before noon

پیشنهاد کاربران

۱. صبح ( از طلوع آفتاب تا ظهر ) ۲. پیش از ظهر
مثال:
By the sun and her forenoon splendor
سوگند به خورشید و درخشش پیش از ظهرش

بپرس