foremast

/ˈfɔːrmæst//ˈfɔːmɑːst/

معنی: پیش دگل، دگل جلو و پایین کشتی
معانی دیگر: دکل جلوی کشتی، پیش دکل، پیش دیرک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the foreward mast on a vessel having two or more masts.

جمله های نمونه

1. The height of the foremast to be as rules.
[ترجمه گوگل]ارتفاع قسمت جلویی طبق قوانین باشد
[ترجمه ترگمان]ارتفاع دکل بزرگ به عنوان یک قاعده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The foremast carried away in the strong gale.
[ترجمه گوگل]پیشرو در طوفان شدید با خود رفت
[ترجمه ترگمان]کشتی پیش رفته را در توفان محکم باخود برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company insists on sincerity service, foremast, technological innovation and sustainable development.
[ترجمه گوگل]این شرکت بر خدمات صمیمانه، پیشرو، نوآوری تکنولوژیکی و توسعه پایدار اصرار دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت اصرار دارد که در مورد خدمات صادقانه، foremast، نوآوری فنی و توسعه پایدار تاکید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Foremast shall be installed on the centerline of ship's stem.
[ترجمه گوگل]فورمست باید روی خط مرکزی ساقه کشتی نصب شود
[ترجمه ترگمان]foremast باید بر روی ساقه s کشتی نصب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Just how much water used to flow past the foremast step when we were in Hong Kong?
[ترجمه گوگل]زمانی که ما در هنگ کنگ بودیم، چقدر آب از پله پیشانی عبور می کرد؟
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما در هنگ کنگ بودیم چقدر آب مورد استفاده قرار می گرفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These four tubs had been stowed in the open midships section by the base of the foremast.
[ترجمه گوگل]این چهار وان در قسمت میانی کشتی باز توسط پایه پیشانی انبار شده بود
[ترجمه ترگمان]این چهار بشکه را در قسمت midships باز با پایه دکل بزرگ انبار کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Meanwhile we set about the serious business of replacing the broken foremast.
[ترجمه گوگل]در همین حال، کار جدی جایگزینی فورمست شکسته را آغاز کردیم
[ترجمه ترگمان]در این ضمن، ما تصمیم گرفتیم که حرفه جدی جایگزینی را عوض کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It would be better to replace the mainmast as well as the foremast while we had the chance.
[ترجمه گوگل]بهتر است تا زمانی که این فرصت را داشتیم، ماین ماست و همچنین فورمست را تعویض کنیم
[ترجمه ترگمان]بهتر است تا وقتی که فرصت داشته باشیم، سر دکل بزرگ و دکل بزرگ را جایگزین آن کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Foremast light and fore anchor light etc shall be fitted on foremast.
[ترجمه گوگل]چراغ جلو و نور لنگر جلویی و غیره باید بر روی پیش نما نصب شوند
[ترجمه ترگمان]نور foremast و نور لنگر کشتی و غیره بر روی دکل بزرگ نصب خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nautical A fore-and-aft rigged sailing vessel with at least two masts, a foremast, and a mainmast stepped nearly amidships.
[ترجمه گوگل]دریایی یک کشتی بادبانی تقلبی جلو و عقب با حداقل دو دکل، یک دکل جلویی و یک دکل اصلی تقریباً در وسط کشتی قدم می‌زد
[ترجمه ترگمان]کشتی با کشتی بادبانی و یک کشتی بادبانی که دست کم دو دکل و یک دکل بزرگ و یک دکل بزرگ و دکل بزرگ در وسط قایق قرار داشت، لنگر انداخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The section of the upper deck of a ship at the bow forward the foremast.
[ترجمه گوگل]بخش عرشه فوقانی یک کشتی در کمان رو به جلو
[ترجمه ترگمان]قسمتی از عرشه بالایی کشتی در دماغه کشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش دگل (اسم)
foremast

دگل جلو و پایین کشتی (اسم)
foremast

انگلیسی به انگلیسی

• mast closest to the bow (in a ship with two or more masts)

پیشنهاد کاربران

بپرس