foreland

/ˈfɔːrlənd//ˈfɔːlənd/

معنی: زمین جلو آمده
معانی دیگر: دماغه، سنگ پوز، headland promontory : زمین جلو امده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a part of the land that juts out into the water; promontory; cape.
مشابه: cape, point

جمله های نمونه

1. In the foreland basin sediment environment, the transilient group of mud rock and sandstone are the main sediment features of low-stand system tract.
[ترجمه گوگل]در محیط رسوبی حوضه فورلند، گروه گذرا سنگ های گلی و ماسه سنگ از ویژگی های رسوبی اصلی تراکت سیستم کم پایه هستند
[ترجمه ترگمان]در محیط رسوب در حوضه آبریز،، گروه transilient از سنگ و ماسه سنگ، ویژگی های رسوب اصلی دستگاه سیستم پایه پایین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Searching salt diapers and related traps in Kuqa foreland basin is important.
[ترجمه گوگل]جستجوی پوشک نمکی و تله‌های مربوطه در حوضه کوقا از اهمیت بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]جستجو در جستجوی پوشک و تله های مربوطه در حوضه Kuqa foreland مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In fact, the prosperity of Chinese foreland had expanded stagestage inland area.
[ترجمه گوگل]در واقع، رونق پیش‌ولند چینی، سطح صحنه‌های داخلی را گسترش داده بود
[ترجمه ترگمان]در واقع، رونق of چینی منطقه خشکی stagestage را گسترش داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The overthrust fault zone and foreland basin in Southwestern Tarim is favorable areas for petroleum exploration. But the research and exploration degree here are still low.
[ترجمه گوگل]پهنه گسل روراندگی و حوضه فورلند در جنوب غربی تاریم مناطق مساعدی برای اکتشاف نفت است اما درجه تحقیق و اکتشاف در اینجا هنوز پایین است
[ترجمه ترگمان]منطقه گسل overthrust و حوضه foreland در جنوب غربی Tarim مناطق مطلوبی برای اکتشاف نفت محسوب می شود اما میزان تحقیق و اکتشاف در اینجا هنوز کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The foreland of Daba Mountains resulted from the intracontinental orogeny of the Qingling orogenetic movements.
[ترجمه گوگل]پیشین کوه های دابا ناشی از کوهزایی درون قاره ای جنبش های کوهزایی Qingling است
[ترجمه ترگمان]The کوه های Daba از the orogeny of orogenetic ناشی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore, foreland basin becomes the favorable place for reservoir.
[ترجمه گوگل]بنابراین، حوضه فورلند به مکان مناسبی برای مخزن تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، حوضه foreland به مکان مطلوب برای ذخایر تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. From the correlation with foreland basins abroad it is concluded that Sichuan basin resulted from Polydirectional compression stress.
[ترجمه گوگل]از همبستگی با حوضه های فورلند در خارج از کشور به این نتیجه رسیدیم که حوضه سیچوان ناشی از تنش فشاری چند جهته است
[ترجمه ترگمان]از ارتباط با حوضه های foreland در خارج، نتیجه گرفته شد که حوزه سیچوان چین ناشی از فشار فشرده سازی Polydirectional است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Foreland basins are important areas of exploration for petroleum in China.
[ترجمه گوگل]حوضه های Foreland مناطق مهم اکتشاف نفت در چین هستند
[ترجمه ترگمان]حوضه های Foreland حوزه های مهم اکتشاف نفت در چین می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In foreland, the exchange scale and quantities of the collective construction land by remise, demise, rent and mortgage are very tremendous.
[ترجمه گوگل]در فورلند، مقیاس مبادله و مقادیر زمین ساخت و ساز جمعی با واگذاری، مرگ، اجاره و رهن بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]در foreland، مقیاس تبادل و مقادیر زمین ساخت جمعی به وسیله remise، فوت، اجاره و وام مسکن بسیار عظیم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Foreland is concentration of Fujian Province population, economy developeds area.
[ترجمه گوگل]Foreland تمرکز جمعیت استان فوجیان، منطقه توسعه یافته اقتصاد است
[ترجمه ترگمان]Foreland تراکم جمعیت استان فوجیان، منطقه اقتصادی developeds است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because the foreland basin was a highly subsidence, that it was deposited a hugely Plio - Pleistocene sediments.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که حوضه فورلند بسیار فرونشست بود، رسوبات پلیو-پلیستوسن بسیار زیادی در آن ته نشین شد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که حوضه foreland یک فرونشست بسیار بزرگ بود که رسوبات بسیار plio - پلیستوسن را ته نشین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The interstice of foreland slope was mainly dissolved pore and some primary pore.
[ترجمه گوگل]حد فاصل شیب فورلند عمدتاً منافذ محلول و مقداری منفذ اولیه بود
[ترجمه ترگمان]The شیب foreland عمدتا حفره های dissolved و برخی حفره های اولیه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Foreland thrust belts are developed extensively margin of Meso Cenozoic sedimentary basins in northwestern China.
[ترجمه گوگل]کمربندهای رانش فورلند به طور گسترده در حاشیه حوضه های رسوبی مزو سنوزوییک در شمال غربی چین توسعه یافته اند
[ترجمه ترگمان]کمربندهای فشار Foreland به طور گسترده از حوضه های رسوبی meso Cenozoic در شمال غرب چین توسعه یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Foreland basin is one type of the most prolific petroliferous basins in the world, where thrust belt is one of its most abundant plays.
[ترجمه گوگل]حوضه Foreland یکی از پربارترین حوضه های نفتی در جهان است که تسمه رانش یکی از فراوان ترین بازی های آن است
[ترجمه ترگمان]حوضه Foreland یکی از انواع the prolific در جهان است که در آن کمربند thrust یکی از فراوان ترین plays است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زمین جلو آمده (اسم)
foreland

تخصصی

[زمین شناسی] پیش بوم ناحیه واقع درحاشیه کوهزاد به سمتی که سنگهای کمربند رانده شده و چین خورده اند. به طور کلی ناحیه پیش بوم بخش قاره ای پوسته است و در لبه کراتون یا پلاتفرم قرار می گیرد.
[معدن] ناحیه پیشانی (زمین شناسی ساختمانی)

انگلیسی به انگلیسی

• piece of land jutting out into the sea; land located in front

پیشنهاد کاربران

foreland ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: پیش بوم
تعریف: پهنة بیرونی کمربند کوه زایی که در آن دگرشکلی بدون دگرگونی قابل توجهی روی می دهد و به طور کلی در مقایسه با بخش های دیگر کمربند کوه زایی به بخش درونی قاره نزدیک تر است
پیش کرانه بندر

بپرس