foreign minister

/ˈfɔːrənˈmɪnəstər//ˈfɒrənˈmɪnɪstə/

وزیر امور خارجه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a cabinet member who supervises and conducts foreign affairs.

جمله های نمونه

1. The Premier deputed the Foreign Minister to act as his deputy.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر وزیر امور خارجه را به عنوان معاون وی معین کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر وزیر خارجه را مامور کرد تا به عنوان معاون خود عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. John has paged the Foreign Minister.
[ترجمه گوگل]جان وزیر امور خارجه را پیج کرده است
[ترجمه ترگمان]جان وزیر امور خارجه را عوض کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The country's Foreign Minister said that it was important for small nations to stick together.
[ترجمه گوگل]وزیر خارجه این کشور گفت که برای کشورهای کوچک مهم است که به هم بپیوندند
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه کشور گفت که برای کشورهای کوچک مهم است که با هم متحد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The foreign minister is so smooth that many of his colleagues distrust him.
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه آنقدر نرم است که بسیاری از همکارانش به او بی اعتماد هستند
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه به قدری آرام است که بسیاری از همکارانش به او بی اعتماد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He put the case to the Saudi Foreign Minister.
[ترجمه گوگل]او این پرونده را به وزیر خارجه عربستان داد
[ترجمه ترگمان]او این پرونده را به وزیر امور خارجه عربستان سعودی واگذار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The foreign minister admitted he was still anxious about the situation in the country.
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه اعتراف کرد که همچنان نگران وضعیت کشور است
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه اعتراف کرد که هنوز نگران وضعیت کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Other changes included the appointment of a new Foreign Minister.
[ترجمه گوگل]از دیگر تغییرات می توان به انتصاب وزیر خارجه جدید اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]تغییرات دیگر شامل انتصاب وزیر امور خارجه جدید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The foreign minister declared in a statement to the press that he would never submit to blackmail.
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه در بیانیه ای به مطبوعات اعلام کرد که هرگز تسلیم باج خواهی نمی شود
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه در بیانیه ای به مطبوعات اعلام کرد که او هرگز تسلیم نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Foreign Minister said he was ready to talk to any country that had no hostile intentions.
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه گفت که آماده است با هر کشوری که قصد خصمانه ندارد گفتگو کند
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه گفت که او آماده صحبت با هر کشوری است که قصد دشمنی نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Foreign Minister represented the country at the conference.
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه به نمایندگی از کشور در این کنفرانس حضور داشت
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه این کشور را در این کنفرانس معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The foreign minister intervened with disastrous results.
[ترجمه گوگل]مداخله وزیر خارجه با نتایج فاجعه باری همراه بود
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه با نتایج مصیبت بار دخالت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The delegation was headed by our Foreign Minister.
[ترجمه گوگل]ریاست این هیئت را وزیر امور خارجه کشورمان بر عهده داشت
[ترجمه ترگمان]این هیات توسط وزیر امور خارجه ما اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He will deputize for the foreign minister.
[ترجمه گوگل]معاون وزیر امور خارجه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]او منتظر وزیر امور خارجه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Australian foreign minister.
[ترجمه گوگل]وزیر خارجه استرالیا
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه استرالیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Russian foreign minister yesterday cancelled his visit to Washington.
[ترجمه گوگل]وزیر خارجه روسیه روز گذشته سفر خود به واشنگتن را لغو کرد
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه روسیه دیروز بازدید خود از واشنگتن را لغو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• member of a governmental cabinet in charge of foreign affairs for his country

پیشنهاد کاربران

بپرس