1. the foregoing
فوق الذکر،پیش گفته،پارنگاشت،فرگفت
2. I can testify to the foregoing since I was actually present when it happened.
[ترجمه گوگل]من می توانم به موارد فوق شهادت دهم زیرا در زمان وقوع آن واقعاً حضور داشتم
[ترجمه ترگمان]من از وقتی که این اتفاق افتاد من می توانم شهادت بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The foregoing examples illustrate this point.
[ترجمه گوگل]مثالهای پیشرو این نکته را نشان میدهد
[ترجمه ترگمان]مثال های فوق این نکته را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You might think from the foregoing that the French want to phase accents out. Not at all.
[ترجمه گوگل]ممکن است با توجه به موارد فوق فکر کنید که فرانسوی ها می خواهند لهجه ها را حذف کنند اصلا
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است فکر کنید که فرانسوی ها می خواهند تغییر شکل دهند به هیچ وجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The foregoing have all been included in the proposals.
[ترجمه گوگل]موارد فوق همه در پیشنهادات گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]موارد فوق در این پیشنهادها گنجانده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The foregoing paragraphs were written in 198
[ترجمه گوگل]پاراگراف های فوق در سال 198 نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]پاراگراف های فوق در ۱۹۸ مورد نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The foregoing is a description of the proposed plan.
[ترجمه گوگل]موارد فوق شرحی از طرح پیشنهادی است
[ترجمه ترگمان]نکته فوق، توصیفی از طرح پیشنهادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The foregoing account was written fifty years after the incident.
[ترجمه گوگل]شرح فوق پنجاه سال پس از واقعه نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]شرح فوق، پنجاه سال پس از این واقعه نگاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The foregoing justification of induction is quite unacceptable, as David Hume conclusively demonstrated as long ago as the mid-eighteenth century.
[ترجمه گوگل]همان طور که دیوید هیوم در اواسط قرن هجدهم به طور قاطع نشان داد، توجیه استقرایی فوق غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]توجیه فوق از القا کاملا غیرقابل قبول است، همانطور که دیوید هیوم تا مدت ها پیش در اواسط قرن هجدهم به طور قطع ثابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This, however, it will be evident from the foregoing, is something on which no one should count in the future.
[ترجمه گوگل]با این حال، از آنچه گفته شد مشخص خواهد شد، چیزی است که هیچ کس نباید در آینده روی آن حساب کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این امر از موارد فوق مشهود خواهد بود، چیزی است که در آن هیچ کس نباید در آینده حساب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The foregoing discussion suggests that political parties can be regarded in two different ways.
[ترجمه گوگل]بحث پیشین نشان میدهد که احزاب سیاسی را میتوان به دو صورت متفاوت در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]بحث فوق نشان می دهد که احزاب سیاسی را می توان به دو روش مختلف در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. All of the foregoing principles apply to any relationship, but we are not talking about just any relationship.
[ترجمه گوگل]تمام اصول فوق در مورد هر رابطه ای صدق می کند، اما ما فقط در مورد هر رابطه ای صحبت نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]همه اصول مذکور به هر رابطه ای اعمال می شوند، اما ما در مورد هر رابطه ای صحبت نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The foregoing discussion has dealt with proximate causes.
[ترجمه گوگل]بحث فوق به علل تقریبی پرداخته است
[ترجمه ترگمان]بحث فوق با علل قطعی مواجه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Despite the foregoing criticisms, we recognise and welcome the change of direction signalled by the draft guidance.
[ترجمه گوگل]علیرغم انتقادات فوق، ما تغییر جهت نشان داده شده توسط پیش نویس راهنمایی را می شناسیم و از آن استقبال می کنیم
[ترجمه ترگمان]با وجود انتقادات فوق، ما از تغییر جهت که توسط پیش نویس راهنما اشاره شده است استقبال می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید