forefinger

/ˈfɔːrˌfɪŋɡər//ˈfɔːfɪŋɡə/

معنی: سبابه، انگشت شهادت، انگشت نشان
معانی دیگر: انگشت سبابه، انگشت اشاره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the finger next to the thumb; index finger.

جمله های نمونه

1. The thumb is opposable to the forefinger.
[ترجمه گوگل]انگشت شست با انگشت سبابه مخالف است
[ترجمه ترگمان]انگشت اشاره به انگشت سبابه اش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Frannie shushed her with a forefinger to the lips.
[ترجمه گوگل]فرنی او را با انگشت اشاره به لب ها بست
[ترجمه ترگمان]فرانی انگشت سبابه اش را روی لب هایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He took the pen between his thumb and forefinger.
[ترجمه گوگل]قلم را بین انگشت شست و سبابه اش گرفت
[ترجمه ترگمان]قلم را میان شست و سبابه گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He pinched the leaf between his thumb and forefinger.
[ترجمه گوگل]برگ را بین انگشت شست و سبابه‌اش گرفت
[ترجمه ترگمان]برگ را میان شست و سبابه گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each dancer grasped his arrow between thumb and forefinger, about eight inches from the tip.
[ترجمه گوگل]هر رقصنده تیر خود را بین انگشت شست و سبابه، در حدود هشت اینچ از نوک، گرفت
[ترجمه ترگمان]هر رقصنده پیکان خود را بین شست و سبابه، حدود هشت اینچ از نوک آن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Down again from knee to groin, that delicate forefinger tracing, tracing.
[ترجمه گوگل]دوباره از زانو تا کشاله ران، آن ردیابی ظریف انگشت اشاره، ردیابی
[ترجمه ترگمان]و دوباره از زانو تا کشاله ران فرو رفت، آن انگشت ظریف و ظریف آن را ردیابی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He rubbed his thumb and forefinger together, waved his hand, and sat there.
[ترجمه گوگل]انگشت شست و سبابه اش را به هم مالید و دستش را تکان داد و همانجا نشست
[ترجمه ترگمان]شست و انگشت سبابه اش را به هم مالید و دستش را تکان داد و آنجا نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I touched his brow with my right forefinger.
[ترجمه گوگل]با انگشت سبابه سمت راستم پیشانی اش را لمس کردم
[ترجمه ترگمان]با انگشت راستم پیشانیش را لمس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He ran a forefinger across the line of the moustache which he was growing, brushing the hairs horizontally across his lip.
[ترجمه گوگل]انگشت اشاره‌اش را روی خط سبیل‌هایی که در حال رشد بود کشید و موهایش را به صورت افقی روی لبش کشید
[ترجمه ترگمان]انگشت سبابه اش را روی خط سبیل که در حال رشد بود، نوازش کرد و موها را به طور افقی روی لبش نوازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He took her chin between thumb and forefinger, tilting her mutinous face up for his cool inspection.
[ترجمه گوگل]چانه‌اش را بین انگشت شست و سبابه گرفت و صورت شوریده‌اش را به سمت بالا کج کرد تا او را بررسی کند
[ترجمه ترگمان]چانه او را میان شست و سبابه گرفت و چهره سرکش خود را برای بازرسی سرد او تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Uncle Walter remained seated with the thumb and forefinger pressed against his closed eyes.
[ترجمه گوگل]عمو والتر با انگشت شست و سبابه روی چشمان بسته اش نشسته بود
[ترجمه ترگمان]عمو والتر در حالی که انگشت شصت و انگشت سبابه اش را روی چشمان بسته اش گذاشته بود، نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She traced with her forefinger the silky whorls of the carved garland of oak leaves that swung across both doors.
[ترجمه گوگل]او با انگشت سبابه‌اش حلقه‌های ابریشمی حلقه‌های حکاکی شده از برگ‌های بلوط را که در هر دو در می‌چرخید، ردیابی کرد
[ترجمه ترگمان]انگشتش را با انگشت شصت حلقه گل تراشیده که روی هر دو در می چرخید پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She tapped her forefinger on the bowl's edge.
[ترجمه گوگل]انگشت اشاره اش را به لبه کاسه زد
[ترجمه ترگمان]و انگشت سبابه اش را روی لبه کاسه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Once more Sethe touched a wet forefinger to the stove.
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر ست یک انگشت اشاره خیس را به اجاق گاز زد
[ترجمه ترگمان]بار دیگر Sethe انگشت شست خود را به بخاری چسباند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سبابه (اسم)
index, forefinger, index finger

انگشت شهادت (اسم)
forefinger

انگشت نشان (اسم)
forefinger, index finger

انگلیسی به انگلیسی

• index finger, finger next to the thumb
your forefinger is the finger next to your thumb.

پیشنهاد کاربران

Hello dear users. The forefinger is the finger between one's thumb and middle
For example He shouted There it is and pointed with his forefinger
درود بر کاربران گرامی forefinger یک انگشت است که میان انگست شصت و انگشت میانی ( وسط ) است. برای نمونه ( مثال ) او ( نرینه ( مذکر ) ) فریاد زد. آنجاست و با انگشت اشاره اشاره کرد
...
[مشاهده متن کامل]

انگشت اشاره:Forfinger

نام انگشتان رو در تصویر هم می تونید ببینید. . .
forefinger
انگشتان دست به انگلیسی:
thumb = انگشت شست
index finger/ first finger/ forefinger = انگشت سبابه، انگشت اشاره
middle finger = انگشت میانی
ring finger = انگشت حلقه ( چهارمین انگشت از سمت شست )
pinky / pinkie / little finger = انگشت کوچک
انگشت اشاره
انگشت اشاره
Index finger
انگشت اشاره

بپرس