forefeel


از قبل احساس کردن، پیش سهش کردن، پیش سهیدن، ازپیش احساس کردن، قبلا احساس کردن

انگلیسی به انگلیسی

• feel in advance; sense beforehand; have a premonition of

پیشنهاد کاربران

بپرس