forces

جمله های نمونه

1. forces at work on the economy
نیروهایی که اقتصاد را تحت تاثیر قرار می دهند

2. forces that march toward greater social justice
نیروهایی که به سوی عدالت اجتماعی بیشتر،حرکت می کنند

3. forces that spooked the ancient world
نیروهایی که دنیای قدیم را روح زده می کردند

4. forces that will regenerate society
نیروهایی که جامعه را احیا خواهد کرد

5. american forces subdued the japanese
نیروهای آمریکایی ژاپنی ها را مغلوب کردند.

6. armed forces
نیروهای مسلح

7. enemy forces
نیروهای دشمن

8. enemy forces descended on the city from all sides
نیروهای دشمن از هر سو به شهر ریختند.

9. enemy forces encircled the town
نیروهای دشمن دور شهر را گرفتند.

10. enemy forces pressed the town hard on all sides
نیروهای دشمن از هر سو به شهر فشار می آوردند.

11. exterior forces
نیروهای اعمال شده از خارج

12. external forces that affect the cell
نیروهای برونی که یاخته را تحت تاثیر قرار می دهند

13. fresh forces
نیروهای تازه نفس

14. he forces gifts on the girls
او با زور و اصرار به دخترها هدیه می دهد.

15. irregular forces
نیروهای نامنظم

16. land forces
نیروی زمینی

17. occupation forces
نیروهای اشغالی

18. our forces are ready for battle
نیروهای ما آماده ی رزم اند.

19. our forces attacked the enemy and then retired to their positions
نیروهای ما به دشمن حمله نمودند و سپس به مواضع خود بازگشتند.

20. our forces landed in strength in three places
نیروهای ما به تعداد زیاد در سه محل پیاده شدند.

21. our forces were unexpectedly flanked by enemy tanks
نیروهای ما غفلتا توسط تانک های دشمن محاصره شد.

22. repugnant forces
نیروهای متخاصم

23. revolutionary forces
نیروهای انقلابی

24. surface forces
نیروهای زمینی دریایی

25. the forces of darkness, bigotry, and hate
عوامل تاریکی و تعصب و کینه ورزی

26. the forces that govern prices
نیروهایی که قیمت ها را تعیین (معین) می کند

27. their forces made abortive attempts to capture our positions
نیروهای آنها برای گرفتن مواضع ما سعی بیهوده می کردند.

28. all available forces were committed to the attack
کلیه ی نیروهای موجود به حمله اختصاص داده شدند.

29. his guerrilla forces harassed the occupiers night and day
نیروهای چریکی اوشب و روز اشغالگران را مورد حملات ایذایی قرار می دادند.

30. iran's military forces
نیروهای نظامی ایران

31. job scarcity forces young people to emigrate
فقدان کار جوانان را مجبور به مهاجرت می کند.

32. the allied forces invaded iran
نیروهای متفقین ایران را اشغال کردند.

33. the armed forces were sent in to rectify the situation
نیروی مسلح را برای سروسامان دادن به اوضاع گسیل داشتند.

34. the constitutional forces
نیروهای طرفدار مشروطیت

35. the occupying forces ravaged cities
اشغالگران شهرها را چاپیدند و ویران کردند.

36. to close forces
نیروهای خود را یکپارچه کردن

37. to join forces
نیروهای خود را یکی کردن

38. to marshal forces for battle
نیروها را برای نبرد آراستن

39. two unequal forces
دو نیروی نابرابر

40. he massed his forces around the city
او نیروهای خود را در اطراف شهر جمع کرد.

41. he withdrew his forces expeditiously
او با شتاب نیروهای خود را عقب کشید.

42. material and spiritual forces
نیروهای مادی و معنوی

43. to dissipate enemy forces by concentrated gunfire
با آتش متمرکز نیروهای دشمن را متفرق کردن

44. we need backup forces
نیاز به نیروهای پشتیبان داریم.

45. if sorrow mobilizes its forces to shed lovers' blood. . .
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد. . .

46. our airborne and seaborne forces
نیروهای دریابرد و هوابرد ما

47. the dispatch of fresh forces to the front
گسیل نیروهای تازه نفس به جبهه

48. the dispersion of armored forces over a broad area
پراکنش نیروهای زرهی در ناحیه ای وسیع

49. the onset of armored forces
تک نیروهای زرهی

50. we must pool our forces or else we shall be defeated
ما بایستی نیروهای خود را یکپارچه کنیم و الا شکست خواهیم خورد.

51. a member of iran's armed forces
عضو نیروهای مسلح ایران

52. supreme commander of the allied forces
فرمانده کل نیروهای متحدین

53. the approach of the enemy forces alarmed the citizenry
نزدیک شدن نیروهای دشمن شهروندان را هراسان کرد.

54. the dissipation of the enemy's forces
پراکندگی نیروهای دشمن

55. the fast movements of our forces bewildered the enemy
حرکات تند نیروهای ما دشمن را حیران کرد.

56. the guerrillas harried the government forces
چریک ها نیروهای دولتی را به ستوه آوردند.

57. the pick of the rebel forces
نخبه ترین نیروهای شورشی

58. we have mobilized our reserve forces for overseas duty
ما نیروهای احتیاطی خود را برای ماموریت در فرادریاها بسیج کرده ایم.

59. making a sally against the besieging forces
یورش بردن بر نیروهای محاصره کننده

60. the enemy wiped out the defending forces
دشمن نیروهای مدافع را نابود کرد.

61. the regular army and the irregular forces
ارتش منظم و سپاهیان غیر منظم

62. . . . then he hurried to fight the forces that were advancing from the north
. . . سپس برای نبرد با قوایی که از سوی شمال پیش می آمدند شتافت.

63. he had the backing of the armed forces
از پشتیبانی نیروهای مسلح برخوردار بود.

64. he used to collaborate with the occupying forces
او با نیروهای اشغالی همدستی می کرد.

65. in order to strengthen the country's defensive forces
برای توان دادن به نیروهای پدآفندی کشور

66. saddam doubled the number of his effective forces
صدام شمار نیروهای آماده به خدمت خود را دو برابر کرد.

67. their spies worked their way into our armed forces
جاسوس های آنها کم کم در نیروهای مسلح ما رسوخ کردند.

68. they demanded the immediate evacuation of the occupying forces
آنان خواستار تخلیه ی فوری نیروهای اشغالگر شدند.

69. to make rules for the government of land and naval forces
تدوین مقررات برای اداره ی نیروهای زمینی و دریایی

70. an elegant formula that will show the connection of all the forces in the universe
فرمول ساده و زیبایی که رابطه ی کلیه ی نیروهای جهان را روشن خواهد کرد.

پیشنهاد کاربران

Forces : مجبور می کند
Israeli forces residents to evacuate south.
اسرائیل ساکنان را مجبور به تخلیه جنوب می کند.
تحمیل، شدت، جبر، نفوذ، زور، شدت عمل، بازو، نیرومندی
ودر جایگاه فعل:راندن، مجبور کرن ، درهم شکستن، بیرون کردن ، با زور جلو رفتن
قوای نیرو
سریع تر

قوا، نیروها

بپرس