To make a great effort. کوشش زیاد کردن، زور زیاد زدن، خیلی به خود فشار آوردن، خیلی تقلا کردن. مثال: I really have to force myself to get up and go to work these days. ترجمه پیشنهادی: این روزها برای رفتن به سر کار واقعا مجبورم خیلی به خودم فشار بیاورم تا از خواب بیدار شوم.