force majeure

/ˈfɔːrsməˈdʒuːr//fɔːsməˈdʒuː/

(فرانسه) فورس ماژور، نیروی برتر، وضع اضطراری (ناگه گانی)، ناگه آیند، قوه قهریه، حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه، علت یا قوه غیرقابل مقاومت، (فرانسه)

جمله های نمونه

1. The company declared force majeure on its shipping commitments.
[ترجمه م.صادق کلانتری] شرکت در مورد تعهدات حمل و نقل خود وضع اضطراری اعلام کرد
|
[ترجمه گوگل]این شرکت در مورد تعهدات حمل و نقل خود فورس ماژور را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت غیرقابل پیش بینی را در تعهدات حمل و نقل خود اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Any party to natural disasters and other force majeure causes of delay in performance of duty, incomplete or non-performance should not be treated as breach of contract.
[ترجمه گوگل]هر یک از طرفین بلایای طبیعی و سایر علل فورس ماژور تاخیر در انجام وظیفه، ناقص یا عدم انجام وظیفه نباید به عنوان نقض قرارداد تلقی شود
[ترجمه ترگمان]هر یک از طرفین در برابر بلایای طبیعی و سایر وضعیت های ضروری، تاخیر در عملکرد وظیفه، ناقص یا عدم عملکرد را نباید به عنوان نقض قرارداد تلقی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Force Majeure Clause of the ICC Standard shall apply to this Contract.
[ترجمه گوگل]بند فورس ماژور استاندارد ICC در مورد این قرارداد اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]بند majeure از استاندارد شورای بین المللی کریکت در این قرارداد اعمال خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Damage is caused due to force majeure.
[ترجمه گوگل]خسارت ناشی از فورس ماژور است
[ترجمه ترگمان]خسارات ناشی از حوادث غیرقابل پیش بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On this basis, and the force majeure, commercial risk Discrimination compared to its On - line.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، و فورس ماژور، ریسک تجاری تبعیض نسبت به آن لاین
[ترجمه ترگمان]در این اساس و حوادث غیرقابل پیش بینی، تبعیض ریسک تجاری در مقایسه با خط مستقیم آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Taking natural calamity as force majeure for statutory exemption system is an embodiment of the principle of fault, and requirement of principle for equity.
[ترجمه گوگل]در نظر گرفتن بلای طبیعی به عنوان فورس ماژور برای نظام معافیت قانونی، تجسم اصل تقصیر، و الزام اصل برای عدالت است
[ترجمه ترگمان]وقوع فاجعه طبیعی به عنوان یک شکل غیرقابل پیش بینی برای سیستم معافیت قانونی، تجسمی از اصل خطا، و نیاز به اصول عدالت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A party claiming force majeure has the burden to prove the direct relationship between the force majeure and the non-performance of its obligations under this Agreement.
[ترجمه گوگل]طرفی که ادعای فورس ماژور را دارد، بار اثبات رابطه مستقیم بین فورس ماژور و عدم اجرای تعهدات خود بر اساس این موافقتنامه را دارد
[ترجمه ترگمان]یک گروه که ادعا می کند یک حادثه غیرقابل پیش بینی است مسیولیت را برای اثبات رابطه مستقیم بین the نیرو و عدم اجرای تعهدات خود تحت این قرارداد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Force majeure clauses, it seems, go to limit the extent of the obligation assumed by the promisor.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بندهای فورس ماژور میزان تعهدی را که متعهد پذیرفته است محدود می کند
[ترجمه ترگمان]زیربند ۸ - ۱ - ۵ - ۵ شرط اصلی: به نظر می رسد که به محدود کردن گستره الزام فرض شده توسط the محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Force Majeure as referred to in this contract means unforeseeable, unavoidable and insurmountable objective conditions.
[ترجمه گوگل]فورس ماژور در این قرارداد به معنای شرایط عینی غیرقابل پیش بینی، اجتناب ناپذیر و غیرقابل عبور است
[ترجمه ترگمان]majeure که در این قرارداد به آن اشاره می شود به این معنی است که شرایط عینی غیرقابل اجتناب و غیرقابل اجتناب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The breakdown and the damage caused by the Force majeure.
[ترجمه گوگل]خرابی و خسارت ناشی از فورس ماژور
[ترجمه ترگمان]در واقع خرابی و خرابی ناشی از حوادث غیرمترقبه این نیرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Force Majeure as referred to in this contract means unforeseeable, unaoidable and insurmountable objectie conditions.
[ترجمه گوگل]فورس ماژور در این قرارداد به معنای شرایط عینی غیرقابل پیش‌بینی، غیرقابل اجتناب و غیرقابل عبور است
[ترجمه ترگمان]majeure که در این قرارداد به آن اشاره شد به معنای unforeseeable، unaoidable و شرایط غیرقابل حل نشدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Should any Force Majeure is attributable to the failure of performance of the agreement, it shall be deemed as termination automatically.
[ترجمه گوگل]در صورتی که فورس ماژور ناشی از عدم اجرای توافق باشد، به طور خودکار به عنوان فسخ تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]در صورتی که هر نیروی majeure به نقص عملکرد این توافقنامه نسبت داده شود، به صورت خودکار فسخ خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Where force majeure necessitates business suspension for more than one month.
[ترجمه گوگل]در مواردی که فورس ماژور مستلزم تعلیق کسب و کار برای بیش از یک ماه است
[ترجمه ترگمان]در این صورت نیاز به تعلیق کسب وکار برای بیش از یک ماه ضرورت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Force Majeure:the sellers shall not be held responsible for late delivery or nondelivery of the goods owing to generally recognized "Force Majeure" carses.
[ترجمه گوگل]فورس ماژور: فروشندگان مسئولیتی در قبال تاخیر در تحویل یا عدم تحویل کالا به دلیل خودروهای "فورس ماژور" عمومی شناخته شده ندارند
[ترجمه ترگمان]majeure: فروشندگان مسئول تحویل تاخیر یا تحویل کالاها به علت \"majeure\" \"(Force Force\" \")نمی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A party claiming force majeure has the burden to prove the direct relationship between the force majeure and the nonperformance of its obligations under this Contract.
[ترجمه گوگل]طرفی که ادعای فورس ماژور را دارد، بار اثبات رابطه مستقیم بین فورس ماژور و عدم اجرای تعهدات خود در این قرارداد را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]یک گروه که ادعا می کند یک حادثه غیرقابل پیش بینی است مسیولیت را برای اثبات رابطه مستقیم بین majeure نیرو و the تعهدات خود تحت این قرارداد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] قوه قهریه (فورس ماژور)
[حقوق] فورس ماژور، قوه قهریه، قوه قاهره، حادثه غیر مترقبه

انگلیسی به انگلیسی

• (french) superior force, event that cannot be controlled or anticipated

پیشنهاد کاربران

وضعیت و رخدادی غیر قابل پیش بینی و ناگهانی که با برخورد با آن متعجّب شده باشیم .
کار ضروری و فوری
اورژانسی , کار خیلی ضروری , کاری که باید انجام شود
وضعیت اضطراری
اورژانسی
غیرقابل مترقبه
قدرت قاهره - - - - در متون اقتصادی
رخداد وضعیت غیر قابل پیش بینی.
این وضعیت و چگونگی تعهدات ذیل آن در بندهای قراردادها معمولا ذکر میشود.
قوه قهریه.

بپرس