forborne

/fɔːrˈbɔːrn//fɔːˈbɔːn/

اسم مفعول: forbear، خودداری کردن، دست نگاهداشتن، دست برداشتن، تحمل کردن، ساختن ب

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past participle of forbear.

جمله های نمونه

1. He decided to forbear from interfering.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت از مداخله خودداری کند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت که از دخالت او خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His plan was such a success that even his original critics could scarcely forbear from congratulating him.
[ترجمه گوگل]طرح او چنان موفقیت آمیز بود که حتی منتقدان اصلی او به سختی از تبریک گفتن به او خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]نقشه او چنان موفقیت آمیز بود که حتی منتقدان اصلی هم نمی توانستند از تبریک گفتن به او خودداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. May I be strenuous, energetic and persevering !May I be patient! May I be able to bear and forbear the wrongs of others! May I ever keep a promise given!
[ترجمه گوگل]باشد که سخت، پرانرژی و پشتکار باشم! ​​صبر داشته باشم! باشد که بتوانم خطاهای دیگران را تحمل کنم و تحمل کنم! باشد که من همیشه به قولی که داده ام عمل کنم!
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است من با پشت کار و استقامت و استقامت صحبت کنم؟ میتونم صبور باشم؟ ممکن است بتوانم تحمل کنم و از اشتباه ات دیگران خودداری کنم! می توانم به قولم وفا کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He could not forbear from expressing his disagreement.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست از ابراز مخالفت خودداری کند
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست از ابراز مخالفت خود خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is often difficult to forbear from expressing one's opinion.
[ترجمه گوگل]اغلب دشوار است که از بیان عقیده خود چشم پوشی کنیم
[ترجمه ترگمان]اغلب خودداری از بیان عقیده خود دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I forbore to comment on this.
[ترجمه گوگل]من از اظهار نظر در این مورد خودداری می کنم
[ترجمه ترگمان]من در این مورد حرفی نمی زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fans could not forbear crying out at the wonderful goal.
[ترجمه گوگل]هواداران طاقت فریاد زدن روی گل فوق العاده را نداشتند
[ترجمه ترگمان]تماشاچیان نمی توانستند از این هدف شگفت انگیز گریه و زاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Clara forbore to mention his name.
[ترجمه گوگل]کلارا حاضر به ذکر نام او نشد
[ترجمه ترگمان]کلارا دیگر نام خود را به زبان نمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He forbear from take any further action.
[ترجمه گوگل]او از انجام هر گونه اقدام دیگری خودداری می کند
[ترجمه ترگمان]او از هرگونه فعالیت دیگر خودداری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The wounded man could not forbear to cry out.
[ترجمه گوگل]مجروح طاقت فریاد کشیدن را نداشت
[ترجمه ترگمان]مرد زخمی نمی توانست از گریه خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I forbear to go into details.
[ترجمه گوگل]من از ورود به جزئیات خودداری می کنم
[ترجمه ترگمان]از ذکر جزئیات خودداری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He wanted to answer back, but he forbore from doing so.
[ترجمه گوگل]او می خواست جواب بدهد، اما از این کار خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]می خواست جواب بدهد، اما از این کار خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The doctor said she was optimistic about the outcome of the operation but forbore to make any promises at this early stage.
[ترجمه گوگل]دکتر گفت که او به نتیجه عمل خوشبین است اما در این مرحله اولیه از دادن هر گونه قولی صرف نظر کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که نسبت به نتیجه این عملیات خوشبین است، اما هیچ قولی در این مرحله اولیه نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thank you for being so forbearing.
[ترجمه گوگل]ممنون که اینقدر بردباری
[ترجمه ترگمان] ممنون که خیلی فرم پنجه نرم کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He forbore claiming the reward.
[ترجمه گوگل]از ادعای ثواب صرف نظر کرد
[ترجمه ترگمان]او از مطالبه پاداش خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس