1. I forbore to comment on this.
[ترجمه گوگل]من از اظهار نظر در این مورد خودداری می کنم
[ترجمه ترگمان]من در این مورد حرفی نمی زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Clara forbore to mention his name.
[ترجمه گوگل]کلارا حاضر به ذکر نام او نشد
[ترجمه ترگمان]کلارا دیگر نام خود را به زبان نمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Protesters largely forbore from stone-throwing and vandalism.
[ترجمه گوگل]معترضان عمدتاً از پرتاب سنگ و خرابکاری خودداری می کنند
[ترجمه ترگمان]معترضان عمدتا از پرتاب سنگ و خرابکاری اجتناب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He wanted to answer back, but he forbore from doing so.
[ترجمه گوگل]او می خواست جواب بدهد، اما از این کار خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]می خواست جواب بدهد، اما از این کار خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She forbore to ask any further questions.
[ترجمه گوگل]او از پرسیدن هر گونه سوال دیگر خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]دیگر سوالی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He forbore to mention/mentioning the matter again.
[ترجمه گوگل]او از ذکر / ذکر مجدد موضوع خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]او دیگر نخواست نامش فاش شود \/ یا موضوع را ذکر نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They were all silly games, which Thornton forbore to join.
[ترجمه گوگل]همه آنها بازی های احمقانه ای بودند که تورنتون از پیوستن به آنها منصرف شد
[ترجمه ترگمان]آن ها تمام بازی های احمقانه و احمقانه ای بودند که تور نتن برای ملحق شدن پیش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Nutty forbore to compete in the charm stakes.
[ترجمه گوگل]ناتی مجبور به رقابت در مخاطرات جذابیت شد
[ترجمه ترگمان]nutty از رقابت در رقابت های افسون کننده خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He forbore from commenting on my appearance.
[ترجمه گوگل]او از اظهار نظر در مورد ظاهر من خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]او از اظهار نظر من خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He forbore to join our earthen feast.
[ترجمه گوگل]او از پیوستن به جشن خاکی ما صرف نظر کرد
[ترجمه ترگمان]او دیگر نمی خواست به مجلس رقص ما ملحق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Minerva forbore no longer, nor interposed any further advice.
[ترجمه گوگل]مینروا دیگر از خود چشم پوشی نکرد و توصیه دیگری نکرد
[ترجمه ترگمان]مین روا دیگر خودداری کرد و دیگر حرفی نزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He saw that she was preoccupied, and forbore to question her.
[ترجمه گوگل]او دید که او مشغول است، و حاضر به بازجویی از او نشد
[ترجمه ترگمان]متوجه شد که سرش گیج می رود و دیگر از او سوال نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Being old and sly, I forbore to call out.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پیر و حیله گر هستم، از صدا زدن خودداری می کنم
[ترجمه ترگمان]چون پیر و موذی بودم، دیگر حرفی نداشتم که بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The doctor said she was optimistic about the outcome of the operation but forbore to make any promises at this early stage.
[ترجمه گوگل]دکتر گفت که او به نتیجه عمل خوشبین است اما در این مرحله اولیه از دادن هر گونه قولی صرف نظر کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که نسبت به نتیجه این عملیات خوشبین است، اما هیچ قولی در این مرحله اولیه نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید