forbidden fruit

/fərˈbɪdn̩ˈfruːt//fəˈbɪdn̩fruːt/

(انجیل) ثمره ی ممنوعه (که آدم و حوا از خوردن آن منع شده بودند)، چیزیکه بواسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزومیکند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in the Bible, the fruit of the tree of knowledge of good and evil in the garden of Eden, which had been forbidden to Adam and Eve by God.

(2) تعریف: any sinful or unlawful indulgence, esp. sexual.

جمله های نمونه

1. Forbidden fruit is sweet.
[ترجمه گوگل]میوه ممنوعه شیرین است
[ترجمه ترگمان]میوه ممنوعه شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Forbidden fruit is always more attractive.
[ترجمه گوگل]میوه ممنوعه همیشه جذاب تر است
[ترجمه ترگمان]میوه ممنوع همیشه جذاب تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Serpent tempted Eve to pick the forbidden fruit.
[ترجمه گوگل]مار حوا را وسوسه کرد تا میوه ممنوعه را بچیند
[ترجمه ترگمان]مار به ای و وسوسه شد که میوه ممنوعه را انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Which for Rose increased the appeal of forbidden fruit.
[ترجمه گوگل]که برای رز جذابیت میوه ممنوعه را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]برای رز تقاضای میوه ممنوع را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They had eaten of the forbidden fruit of knowledge and had been cast out of paradise.
[ترجمه گوگل]آنها از میوه حرام علم خورده بودند و از بهشت ​​رانده شده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها میوه ممنوعه دانش را خورده بودند و از بهشت بیرون رانده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Forbidden fruit always the most desirable.
[ترجمه گوگل]میوه ممنوعه همیشه مطلوب ترین است
[ترجمه ترگمان]میوه های ممنوعه همیشه most هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her cheek was still forbidden fruit to him.
[ترجمه گوگل]گونه او هنوز برای او میوه ممنوع بود
[ترجمه ترگمان]گونه او هنوز برایش از میوه ممنوع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The madam asks why to eat forbidden fruit to her.
[ترجمه گوگل]خانم می پرسد چرا میوه حرام را برای او بخوریم؟
[ترجمه ترگمان]بانو می خواهد که برای او میوه ممنوعه بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The serpent tempted Eve to pick the forbidden fruit.
[ترجمه گوگل]مار حوا را وسوسه کرد تا میوه ممنوعه را بچیند
[ترجمه ترگمان]مار ای و را به وسوسه انداخت تا میوه ممنوعه را بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The researchers call this the "forbidden fruit hypothesis, " based upon previous research that has demonstrated that people find things more desirable when they off-limits or forbidden.
[ترجمه گوگل]محققان این را "فرضیه میوه ممنوعه" می نامند، بر اساس تحقیقات قبلی که نشان داده است افراد وقتی چیزهایی را که از محدودیت یا ممنوعیت استفاده می کنند، مطلوب تر می یابند
[ترجمه ترگمان]محققان این فرضیه را \"فرضیه میوه ممنوع\" می نامند، براساس تحقیقات قبلی که نشان داده است افراد در زمانی که خارج از محدوده یا ممنوع هستند، چیزهای بیشتری پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If Adam and Eve hadn't eaten the forbidden fruit.
[ترجمه گوگل]اگر آدم و حوا میوه ممنوعه را نمی خوردند
[ترجمه ترگمان]اگر آدم و ای و میوه ممنوعه را نخورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Adam and Eve were induced to eat the Forbidden Fruit by Satan.
[ترجمه گوگل]آدم و حوا توسط شیطان به خوردن میوه ممنوعه وادار شدند
[ترجمه ترگمان]ادم و حوا به خوردن میوه ممنوعه توسط شیطان ترغیب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That is the story about the forbidden fruit.
[ترجمه گوگل]این داستان در مورد میوه ممنوعه است
[ترجمه ترگمان]این داستان میوه ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As like forbidden fruit. Very temptingness. That's my likes cherries. Oh!
[ترجمه گوگل]مثل میوه حرام بسیار وسوسه انگیز اینم مثل گیلاس من اوه!
[ترجمه ترگمان] مثل میوه ممنوعه خیلی temptingness این گیلاس دوست من است اوه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Forbidden fruit is sweetest.
[ترجمه گوگل]میوه ممنوعه شیرین ترین است
[ترجمه ترگمان]میوه ممنوعه هم شیرین ترین و sweetest
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• something tempting but potentially dangerous, immoral or unlawful pleasure; fruit of the tree of knowledge of good and evil in the garden of eden
forbidden fruit is a source of pleasure that involves breaking a rule or doing something that you are not supposed to do.

پیشنهاد کاربران

میوه ی ممنوع ( درختی که آدم و حوا از خوردن میوه اون منع شدن ) .

بپرس