forbearing

/fɔːrˈbeərɪŋ//fɔːˈbeərɪŋ/

بردبار، باحوصله، باشکیب، باگذشت

جمله های نمونه

1. Thank you for being so forbearing.
[ترجمه گوزن] ممنون از شما بابت بردباری تان
|
[ترجمه گوگل]ممنون که اینقدر بردباری
[ترجمه ترگمان] ممنون که خیلی فرم پنجه نرم کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His wife has a forbearing nature; she accepts trouble with a smile.
[ترجمه گوگل]همسرش طبع بردباری دارد مشکل را با لبخند می پذیرد
[ترجمه ترگمان]زن با متانت به او لبخند می زند، و با یک لبخند مشکل را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has a forbearing nature; he accepts trouble with a smile.
[ترجمه گوگل]او طبیعتی بردبار دارد; مشکل را با لبخند می پذیرد
[ترجمه ترگمان]با متانت و متانت جواب می دهد: او با یک لبخند مشکل را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The boy gazed back sweetly, forbearing from touching anything, and daring anyone to challenge his intentions.
[ترجمه گوگل]پسر با مهربانی به عقب خیره شد و از دست زدن به هر چیزی خودداری کرد و به کسی جرات داد که نیت او را به چالش بکشد
[ترجمه ترگمان]پسر به آرامی به عقب نگاه کرد و دست به هر کاری زد و جرات نداشت کسی را به مبارزه دعوت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Are not the forbearing creditors equally defrauded in either case?
[ترجمه گوگل]آیا طلبکاران بردبار در هر دو مورد به یک اندازه کلاهبرداری نمی کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا طلبکاران به همان اندازه در هر دو مورد خیانت نخواهند کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Carlos was tactful and forbearing even when I was impatient and angry.
[ترجمه گوگل]کارلوس با درایت و بردبار بود حتی زمانی که من بی تاب و عصبانی بودم
[ترجمه ترگمان]کارلوس قبل از اینکه عصبانی و عصبانی به نظر برسد، با متانت و متانت رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I found him a very patient, very forbearing, and yet an exacting master.
[ترجمه گوگل]او را استادی بسیار صبور، بسیار بردبار و در عین حال سخت‌گیر یافتم
[ترجمه ترگمان]من او را خیلی صبور و خیلی صبور و با این حال یک استاد سختگیر و سختگیر پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. KJV By long forbearing is a prince persuaded, and a soft tongue breaketh the bone.
[ترجمه گوگل]KJV شاهزاده را با بردباری متقاعد می کند و زبان نرم استخوان را می شکند
[ترجمه ترگمان]بعد از مدتی طولانی، با متانت و متانت یک شاهزاده را متقاعد ساخت که با زبانی نرم و نرم استخوان را نوازش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I have been so far forbearing with you.
[ترجمه گوگل]من تا الان با شما مدارا کردم
[ترجمه ترگمان]من تا به حال با شما تا این حد تحمل داشته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is good to them forbearing and puts up with what they do.
[ترجمه گوگل]برای آنها خوب است که بردبار باشند و با آنچه انجام می دهند مدارا کنند
[ترجمه ترگمان]بعد با حوصله و متانت به آن ها نگاه می کند و هر کاری را که می کنند، کنار می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Please have a forbearing heart.
[ترجمه گوگل]لطفا قلبی بردبار داشته باشید
[ترجمه ترگمان] خواهش می کنم یه قلب قوی داشته باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The vicar praised what he called her "kind and forbearing nature".
[ترجمه گوگل]نایب از آنچه او او را "طبیعت مهربان و بردبار" نامید تمجید کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش آنچه را که او \"مهربان و بردبار\" می نامید را ستود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But part of him, something of his character that had been forbearing and unassailable, had let him down.
[ترجمه گوگل]اما بخشی از او، چیزی از شخصیت او که بردبار و غیرقابل تهاجم بود، او را ناامید کرده بود
[ترجمه ترگمان]اما قسمتی از وجود او، چیزی از شخصیت او که تا آن حد تحمل ناپذیری و غیرقابل حمله بود، او را به زمین انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fatimah Az-Zahraa', the daughter of the Prophet (peace and blessings be upon him), was patient and forbearing, and she feared Allah.
[ترجمه گوگل]فاطمه زهراء دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بردبار و بردبار بود و از خدا می ترسید
[ترجمه ترگمان]Fatimah Az، دختر پیامبر (صلح و رحمت)، صبور و بردبار بود و از خدا می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He would still be placid, good - tempered and forbearing.
[ترجمه گوگل]او همچنان آرام، خوش خلق و بردبار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]او هنوز آرام و آرام و آرام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is forbearing is patient and kind; a formal word.

پیشنهاد کاربران

خود دار. خویشتن دار. صبور. شکیبا. متحمل
مثال:
She is a forbearing girl.
او یک دختر صبور و خویشتن دار است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : forbear ( forebear )
✅️ اسم ( noun ) : forbearance / forebear
✅️ صفت ( adjective ) : forbearing
✅️ قید ( adverb ) : _
با گذشت ( واژه رسمی )
مترادف forgiving است.
خودداری کردن ( با to ) از کار ی یا چیزی

بپرس