for the best

جمله های نمونه

1. Hope for the best, but prepare for the worst.
[ترجمه گوگل]برای بهترین امیدوار باش اما برای بدترین خودت را آماده کن
[ترجمه ترگمان]امید بهترین ها رو داشته باش اما برای بدترین ها آماده شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All's for the best in the best of all possible worlds.
[ترجمه گوگل]همه چیز برای بهترین ها در بهترین دنیاهای ممکن است
[ترجمه ترگمان]همه چیز برای بهترین ها در بهترین دنیاهای ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hope for the best and prepare for the worst.
[ترجمه گوگل]به بهترین ها امیدوار باشید و برای بدترین ها آماده شوید
[ترجمه ترگمان]برای بهترین ها آماده باشید و برای بدترین ها آماده شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the best results buy one of the more expensive brands.
[ترجمه گوگل]برای بهترین نتیجه یکی از مارک های گران قیمت را خریداری کنید
[ترجمه ترگمان]برای بهترین نتایج، یکی از گران ترین نام های تجاری را خریداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hope for the best, prepare for the worst.
[ترجمه گوگل]به بهترین ها امیدوار باشید، برای بدترین ها آماده شوید
[ترجمه ترگمان]امید بهترین ها رو داشته باشید برای بدترین ها آماده بشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everything happens for the best, my mother said whenever I faced disappointment. "If you carry on, one day something good will happen. And you'll realize that it wouldn't have happened if not for that previous disappointment.
[ترجمه گوگل]همه چیز برای بهترین اتفاق می افتد، مادرم می گفت هر وقت با ناامیدی مواجه می شدم "اگر ادامه دهید، یک روز اتفاق خوبی می افتد و متوجه خواهید شد که اگر آن ناامیدی قبلی نبود، این اتفاق نمی افتاد
[ترجمه ترگمان]مادرم گفت: \"همه چیز برای بهترین اتفاق می افتد، مادرم هر وقت که با ناامیدی مواجه می شدم، می گفت:\" اگر ادامه بدهی، روزی اتفاق خوبی خواهد افتاد و تو متوجه خواهی شد که اگر به خاطر آن ناامیدی قبلی نبود، این اتفاق نمی افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was nominated for the best actor award.
[ترجمه گوگل]او نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد شد
[ترجمه ترگمان]او نامزد دریافت جایزه بهترین هنرپیشه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We're willing to pay a premium for the best location.
[ترجمه گوگل]ما حاضریم برای بهترین مکان حق بیمه بپردازیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم بهترین مکان را برای بهترین مکان پرداخت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Take time to shop around for the best deal.
[ترجمه گوگل]زمانی را برای خرید در اطراف برای بهترین معامله اختصاص دهید
[ترجمه ترگمان]زمانی را صرف خرید و فروش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They've combed the four corners of the world for the best accessories.
[ترجمه گوگل]آنها چهار گوشه جهان را برای بهترین لوازم جانبی شانه کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها چهار گوشه دنیا را برای بهترین لوازم جانبی جستجو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was a mad scramble for the best seats.
[ترجمه گوگل]تقلای دیوانه‌وار برای بهترین صندلی‌ها وجود داشت
[ترجمه ترگمان]برای بهترین صندلی ها تلاش و کوشش عجیبی برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two actresses tied for the Best Actress award.
[ترجمه گوگل]دو بازیگر زن برای دریافت جایزه بهترین بازیگر زن به هم رسیدند
[ترجمه ترگمان]دو هنرپیشه زن برنده جایزه بهترین بازیگر زن شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Adjust the aerial's position and direction for the best reception.
[ترجمه گوگل]موقعیت و جهت آنتن را برای بهترین دریافت تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]موقعیت و مسیر هوایی را برای بهترین پذیرش تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We must carry on hoping for the best.
[ترجمه گوگل]ما باید به امید بهترین ها ادامه دهیم
[ترجمه ترگمان]باید امید بهترین ها را داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I wasn't criticizing you, I really meant it for the best .
[ترجمه گوگل]من از شما انتقاد نکردم، واقعاً منظورم این بود که بهترین باشد
[ترجمه ترگمان]من از تو انتقاد نمی کردم، واقعا منظورم بهترین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• for the benefit of, with good intentions, with the best of intentions

پیشنهاد کاربران

بدم نشد، بهتر
it’s for the best
یه خیری توشه
حکمتی توش باشه . یک خیری توش باشه مثلا
even though i lost my job i knew it was for the best
با اینکه کارم رو از دست دادم اما می دونم یک حکمتی توش بود
I didn't get into the college I wanted, but I couldn't afford it anyway. It's probably all for the best.
...
[مشاهده متن کامل]

من به دانشگاهی که می خواستم نرفتم، اما به هر حال نمی توانستم از عهده هزینه اش بر بیام . احتمالاً حکمتی توش بوده

به نفع، برای بهترین، برای نیت خیر و خوب
یه خیری توش هست
یه خیری توش بود
چیزی که خیر است؛ چیزی که درنهایت ختم به خیر خواهد شد.
به صلاح شخص
میشه
�اینطوری به نفع همه هست� معنی کرد
در بهترین حالت
خوبه برخلاف این که اولش ممکنه بد به نظر میاد
الان ناخوشاینده ولی درآینده خوب میشه
با نیت خوب
This is for the best

یعنی چیزی که اتفاق افتاده بهترین حالت ممکن است که میتونست اتفاق بیوفته.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس