for sure

/fɔr ʃʊr//fɔr ʃʊr/

همانا، حتما، بی گمان، قطعا

جمله های نمونه

1. We cannot say for sure what will happen.
[ترجمه علی] ما نمی توانیم به طور حتم بگوییم چه اتفاقی خواهد افتاد
|
[ترجمه گوگل]نمی توانیم به طور قطع بگوییم چه اتفاقی خواهد افتاد
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم مطمئن باشیم که چه اتفاقی خواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I know for sure that I won't be able to go to the party.
[ترجمه علی] من می دانم که مطمئنا نمی توانم به مهمانی بروم
|
[ترجمه علی] می دانم که بی شک نمی توانم به مهمانی بروم
|
[ترجمه گوگل]من مطمئناً می دانم که نمی توانم به مهمانی بروم
[ترجمه ترگمان]مطمئن هستم که نمی توانم به مهمانی بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's prone to exaggerate, that's for sure.
[ترجمه گوگل]او مستعد اغراق است، مطمئناً
[ترجمه ترگمان]اون داره اغراق می کنه، به خاطر این که مطمئنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One thing's for sure, we'll never be able to move this furniture on our own.
[ترجمه گوگل]یک چیز مسلم است، ما هرگز نمی توانیم این مبلمان را به تنهایی جابجا کنیم
[ترجمه ترگمان]یک چیز برای اطمینان، ما هرگز قادر نخواهیم بود که این اسباب و اثاثیه را خودمان به کار ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No one knows for sure what happened.
[ترجمه گوگل]هیچ کس به طور قطع نمی داند چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی داند چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fighting was over for sure.
[ترجمه گوگل]دعوا مطمئناً تمام شد
[ترجمه ترگمان]مبارزه برای اطمینان کامل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That is for sure.
[ترجمه A.A] قطعا همینطوره / همینطوره که شما میفرمایید
|
[ترجمه گوگل]مطمئناً همین است
[ترجمه ترگمان]این برای اطمینان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One thing's for sure, Astbury's vocal style hasn't changed much over the years.
[ترجمه گوگل]یک چیز مسلم است، سبک آواز استبری در طول سال ها تغییر چندانی نکرده است
[ترجمه ترگمان]یک چیز برای اطمینان، سبک vocal بیش از سال ها تغییر نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One thing's for sure - once the baby's born, your lives will never be the same again.
[ترجمه گوگل]یک چیز مسلم است - زمانی که نوزاد متولد شود، زندگی شما دیگر مثل قبل نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک چیز برای اطمینان - زمانی که بچه به دنیا امده، زندگی تو دیگر مثل سابق نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I don't know for sure.
[ترجمه گوگل]من مطمئن نیستم
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No one knows for sure why adolescence is unique to humans.
[ترجمه گوگل]هیچ کس با اطمینان نمی داند که چرا نوجوانی منحصر به انسان است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی داند که چرا بلوغ نسبت به انسان ها منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That first test question was a gimme, for sure.
[ترجمه گوگل]آن سوال اول تست مطمئناً یک راه حل بود
[ترجمه ترگمان]اولین سوال جواب این بود: البته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I know for sure that. . .
[ترجمه هادی] من قطعا میدونم
|
[ترجمه گوگل]من این را به یقین می دانم
[ترجمه ترگمان] مطمئنم که مطمئنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No one knows for sure what really happened.
[ترجمه گوگل]هیچ کس با اطمینان نمی داند واقعا چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی دونه واقعا چه اتفاقی افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. No one knows for sure.
[ترجمه گوگل]هیچکس به طور قطع نمی داند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس مطمئن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without a doubt, definitely; certainly

پیشنهاد کاربران

" ایوَر:ēwar" در زبانِ پارسیِ میانه - نو برابر با واژگانِ بیگانه" for sure، for certain, certainly" می باشد.
( همچنین است: "ēwarīhā" که در آن "īhā - " پسوندِ قیدساز بوده است و اینکه در واژه یِ "تنها" نیز این پسوند را داریم. )
...
[مشاهده متن کامل]

پَسگشت:
روبرگ 207 از نبیگ "زبانهایِ ایرانی" ( گرنوت ویندفُر ) - بخش پارسیِ میانه

for sure
برای اطمینان، مطمئناً، قطعاً، حتماً، همانا، قطعی، حتمی
من برای اطمینان آنجا خواهم بود. I'll be there for sure
با قطعیت
definitely, certainly
قطعا. بدون شک. ( صد درصد )
✅✅✅
انجامش میدیم A: we do it مطمئنا B: for sure
با اطمینان
بمعای yes و yep هم میتوان استفاده نمود .
بی شک، حتمی
She knows how to suck ice cream that's for sure
بلده چطور بستنی مک بزنه خیلی تابلوه ،
چَشم
یه جاهایی "واقعا" معادلش میشه.
rings a bell for sure. but not placing him.
نوک زبونمه واقعا. ولی نمی تونم بجا بیارمش.
rings a bell نوک زبون بودن، درآستانه بخاطر آوردن بودن
placing بجا آوردن، در شغل و جایگاه مستقر کردن، جاگذاری کردن
به طور حتمی / صد در صدی
به قطع یقین
به طور قطع
?? Would you come on in and roast both of us
I'd definitely join in, thats for sure
یعنی صد البته - معلومه
Certainly
مطمئناً
صد در صد
1بعد از افعال تو بی ( صفت ) :حتمی
2بعد از افعال دگر :به طور حتم
فقط یک اصطلاح هم هست که صرفا معنی همین بطور حتم رو میده
That is for sure
مطمئنا
یقینا"
به قطعیت، قطعِ به یقین، واقعا
مطمانا"
حتما - بدون شک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)