for starters


(عامیانه) اولا، قبل از هر چیز، مقدمتا

انگلیسی به انگلیسی

• to begin with, first of all, firstly, first and foremost; for openers

پیشنهاد کاربران

Used to introduce the first of several points or reasons; to begin with.
برای معرفی اولین مورد از چندین نکته یا دلیل استفاده می شود؛ برای شروع، عجالتاً، فعلاً
به طور استعاری زمینه را برای نکته یا اقدام اولیه در یک سری از توضیحات یا وظایف فراهم می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف: To begin with, firstly, initially
متضاد: Finally, lastly, ultimately
مثال؛
For starters, we need to discuss the budget for the project.
He gave several reasons for his decision, for starters, the lack of resources.
For starters, let's address the most urgent issues first.

For example
For instance
first of all
اول از همه
اول از هرچیز
در قدم اول
پیش از هر چیز
اول از همه، ابتدا به ساکن، قبل از همه
در درجه ی اول
برای مثال

بپرس