1. Nothing for nothing and very little for a half penny.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز برای هیچ و بسیار کم برای نیم پنی
[ترجمه ترگمان]برای یک سکه نیم پنی هیچ چیز و یک کم هم کم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You're just a good for nothing bum!
[ترجمه گوگل]شما فقط یک ادم بیکار و تنبل خوب برای هیچ چیز هستی!
[ترجمه ترگمان]تو فقط واسه هیچی مفت خور نیستی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was giving his collection away for nothing.
[ترجمه گوگل]او مجموعه اش را بیهوده می داد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر هیچ چیز کلکسیون او را به دست فراموشی سپرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Great trees are good for nothing but shade.
[ترجمه گوگل]درختان بزرگ جز سایه برای هیچ چیز مفید نیستند
[ترجمه ترگمان]درخت های بزرگ برای هیچ چیز جز سایه خوب نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If you don't live for something, you'll die for nothing.
[ترجمه گوگل]اگر برای چیزی زندگی نکنی، برای هیچ می خواهی مرد
[ترجمه ترگمان]اگر برای چیزی زندگی نکنی، به خاطر هیچ چیز می میری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I got this picture for nothing from a friend.
[ترجمه گوگل]من این عکس را بیهوده از یک دوست گرفتم
[ترجمه ترگمان] من این عکس رو از یکی از دوستام گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Children under 5 can travel for nothing.
[ترجمه گوگل]کودکان زیر 5 سال می توانند بدون هیچ هزینه ای سفر کنند
[ترجمه ترگمان]کودکان زیر ۵ سال می توانند برای هیچ کاری سفر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. All that preparation was for nothing because the visit was cancelled.
[ترجمه گوگل]تمام آن آماده سازی بیهوده بود زیرا دیدار لغو شد
[ترجمه ترگمان]تمام این آمادگی برای هیچ کاری نبود، زیرا این دیدار لغو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The fact that she had apologized counted for nothing with him.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که او عذرخواهی کرده بود برای او بی فایده بود
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که او به خاطر هیچ چیز از او عذرخواهی نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He put me down for nothing at all.
[ترجمه گوگل]او مرا به هیچ وجه پایین آورد
[ترجمه ترگمان]او مرا به خاطر هیچ چیز برکنار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. 'People like doing things for nothing. '--'I know they do. '.
[ترجمه گوگل]مردم دوست دارند کارها را بیهوده انجام دهند "--"من می دانم که آنها این کار را می کنند '
[ترجمه ترگمان]افراد دوست دارند برای هیچ کاری انجام دهند من می دانم که آن ها این کار را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He lives for nothing but his cause.
[ترجمه گوگل]او برای هیچ چیز جز هدفش زندگی نمی کند
[ترجمه ترگمان]او برای هیچ چیز جز هدف او زندگی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He's ensured that his children will want for nothing .
[ترجمه گوگل]او مطمئن است که فرزندانش هیچ چیز را نمی خواهند
[ترجمه ترگمان]او مطمئن است که بچه هایش به هیچ چیز احتیاج نخواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Just imagine going all that way for nothing!
[ترجمه گوگل]فقط تصور کنید که این همه راه را برای هیچ!
[ترجمه ترگمان]فقط فکرش را بکنید که این همه راه برای هیچ و پوچ پیش برود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We had all our trouble for nothing.
[ترجمه گوگل]ما تمام زحمت هایمان را بیهوده داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما برای هیچ چیز به دردسر افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید